
#پایان_خوش #رازآلود #فمینیست
تعداد صفحات
نوع فایل
سرگذشت دخترها و پسرایی که حق زندگی نداشتن و تسلیم تصمیمات بقیه شدن، عشق های قدیمی و ریشه دار.
القای تجربه، حمایت از برابری بین زن و مرد.
آگاه سازی مردم از قتل های ناموسی
آگاه سازی مردم از مشکلاتی که دخترا دارن
آگاهی سازی مردم از تبعیض جنسیتی
وقتی پرده از رازها برداشته میشه
وقتی اتفاقات در کنترل ما نیست
وقتی سختی ها طاقت فرسا میشود
همه به دنبال راه نجات برای خودشون میگردن
و یه جایی همه چی برملا میشه تمامی حقایقی که تو این چندسال دفن شده نبش قبر میشه
من دریا اومدم که نبش قبر کنم و تک تک گذشته رو یادآور باشم
اونایی که بد کردن مجازات کنم و به اونایی که حق شون ازشون گرفته شده یه زندگی جدید بدم.
در تاریخ چوسان قدیمی دختران وقتی بالغ میشدن و همسر میکردن از بینیو برای متاهل بودنشان استفاده میکردن
مردان به عنوان سمبلی از عشق به معشوقه خودشان بینیو هایی با طرحی خاص میدادن
بینیو به عنوان واسطه ای میان عشاق در زمان ملاقاتشان عمل میکرد.
از اتاق عمل بیرون اومدم دستکش بیرون آوردم که آقای دکترم اومد
دستام شستم که کنارم قرار گرفت
شایان-با من مشکلی دارید
دریا-خیر
شایان-با نیش و کنایه حرف میزنید
دریا-مدل حرف زدنم همین تو چند روز که دیگه قرار نیست همو بشناسیم
شایان-در حد اینکه بفهمم چجوری هستین که میشناسم
دریا-آقای وحدت
وایسادم که اونم همراه من وایساد
دریا-من این کار نه به خاطر پولش نه به خاطر سطح خانوادم و توقعاتشون انتخاب کردم فقط و فقط انتخابش کردم چون دوستش دارم .. شغل ما نجات جون آدماست حتی اونایی که خلاف کار و قاتل هستن
متنفرم از اونایی که با یه بی دقتی کوچیک جون یه آدم به خطر میندازن جون اون بیمار تو دستای شماست اگر با همون تشخیص غلطی که داشتید میرفتید تو اتاق عمل سر بیمار باز میکردید میفهمیدید تشخیص اشتباه دادید میخواستید چیکار کنید چجوری میخواستید ادامه بدید نکنه فکر کردید میتونید سر بخیه بزنید راه پیدا کردید بعد دوباره عمل کنید
یه آدم رو دارید شما عمل میکنید اونجا اتاق عمله نه کلاس تشریح واسه دانشجو های پزشکی که بخواین یاد بگیرید برای دفعه های بعد شما الان نباید اشتباه کنید یاد گرفتن برای موقعیت های دیگه برای شما خوبه ولی جون اون آدم به خطر میوفته
یکم حواستون باشه شما شدین الگو این بیمارستان همه از شما و مهارتتون تو کار میگن با این کارا آبرو و شهرت کاری خودتون و بیمارستان زیر سوال نبرید
خواهشا دفعه بعد یکم دقت کنید اقای دکتر شایان وحدت
من دیگه میرم بقیه اش با شما
***
دریا
آدم ها وقتی یک بار چه خواسته و یا ناخواسته زندگی کسی میگیرن
دیگه ……
کشتن بقیه براشون اهمیتی پیدا نمیکنه
***
رهام
عاشق شدن مثل وایسادن رو یه تخت صاف که روی نوک قله است دو طرفش دوتا آدم با دنیاهای متفاوت اگر یکیشون فقط بخواد قدم بردار اون یکی پرت میشه پایین پس هر دو باید از دنیاهاشون فاصله بگیرن تا یه دنیای جدید بسازن ضعیف باید قدرتمند بشه، بی رحم باید یکم رحم کنه
***
صدرا
وابستگی با عشق فرق داره
حس وابستگی تو باعث میشه عشقت محدود بشه و بخوای همیشه کنار تو باشه حتی کار و آینده رها کنه
ولی عشق راه عشقت نامحدود میکنه تا معشوقت به هرچیزی که دوست داره برسه
***
ایران
دارم به این فکر میکنم اون هنوز هم یه بچه است
اون تو گذشته و کارهای نکرده اش مونده و نیاز داره یکی دستش بگیره بگه من کنارتم
دریا سالاری: خانم دکتر مستقل و قدرتمند که برای افراد مهم زندگیش هرکاری میکنه
صدرا احتشام: یه آشپز و خیاط ماهر با روحی که از بچگی ترک خورده
ایران شمس: شبیه مامان هاست و به فکر همه اطرافیانش
رهام عظیمی: پسر خوش قلب و مهربون