مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

سال انتشار : 1399
هشتگ ها :

#رمانتیک #پرستار #پایان_خوش

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

نازار پرستار یک بیمارستان روانی عاشق برادرزاده‌ی بیمارشه و‌ با ورودش به زندگی الیاس درگیر رازهای مخوف این مرد و عمه‌ اش میشه.

هدف نویسنده از نوشتن رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

عشق و نفرت. عشق از هر نوعش. تو این رمان عشق دو برادر به هم که یکیش اوتیسم داره، عشق سه زن به هم، عشق یک پدر به پسری که پسرش نیست. عشق دختر و پسری رنج کشیده. حتی عشق بیماران روانی به هم. و در آخر عشق آدم‌ها به محیط زیست.

پیام های رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

نشون دادن مشکلات بیماران اوتیسمی و رنجی که می‌کشن. تقابل فقر و ثروت، مشکلات جنگلبان‌ها، نشون دادن فضای داخل بیمارستان‌های روانی و اینکه اننقام هرگز انسان‌ها رو به آرامش نمی‌رسونه. و کارما…

خلاصه رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

نازار پرستار یک بیمارستان روانی‌ست. او پرستار زنی‌ست که فلج شده و نمی‌تواند حرف بزند. خاتون برادزاده‌ای به نام الیاس دارد که نازار عاشق اوست. اما الیاس پسر سرایدار عمارتی پر رمز و راز است و نازار نا‌خواسته درگیر زندگی الیاسی می‌شود که کسی قصد قتل او را دارد.‌

مقدمه رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

من از تبار آدم آمده ام
از ریشه‌ی سیب‌های نخورده
کلاغی را دیدم که کشتن بلد نبود
اما یاد می داد دفن کند برادر مرده‌اش را
من هابیلم…
زاییده‌ی گناهم
گناهی شیرین
در یک شب بارانیِ بی همه چیز…
#نیلوفر_قنبری (سها)

مقداری از متن رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

زیر باران ایستاده بود مقابل مردی که برایش می مرد و این‌ مرد چرا نمی فهمید این همه عشق و خواستن را.
– تو نمی فهمی! تو کوری الیاس.
دست کشید روی چشمانش. خیسی صورتش با گریه های باران مخلوط شده بود.
– اصلا بهتر شد. دلش نمی خواست این مرد اشک‌هایش را ببیند.
الیاس چشمان گردش را به او دوخته بود.
– چی داری میگی؟ مگه‌ من‌ چی کار کردم؟
فریادش میان باغ عمارت طنین انداخت.
– همین هیچ کاری نکردنت داره منو می کشه الیاس. به خدا سنگم بود ترکیده بود… تو چی کار کردی با دل من… دل عاشق و بیچاره ی من…
الیاس مبهوت لب زد:
– من؟… به خدا من به علی یار هیچی نگفتم…
تو گفتی یه مردی هست که دوسش داری… مگه علی یار نیست اون مرد؟
فریادش با حرصِ دو ابرِ عصبانی در آمیخت.
– چرا؟ چرا بهش نگفتی لعنتی! باید بهش می گفتی اون مرد تویی الیاس… تو…توی لامصب که این دختر برات مثل درختای این باغه… مثل علفای هرز تو باغچه‌س… باید…
و نفهمید کی الیاس دست پشت گردن او انداخت و در کسری از ثانیه لب روی لب هایش گذاشت و با قدرت او را بوسید.

***

– زندگیت خیلی مرموزه.
– زندگی من مثل بازی مار و پله‌س. تا میام برم‌ بالا و به این نتیجه برسم که بدبختیام داره تموم میشه، یه مار نیشم می‌زنه و سُر می‌خورم میام پایین.

***

– بهم نخندیا. ولی من دلم یه عالمه پول می‌خواد. اونقدری که اضافیاشو بریزم تو دریا جیگرم حال بیاد.
یه موتور دلم می‌خواد چهار صبح تو خیابونای خلوت ویراژ بدم، آلودگی صوتی تولید کنم.
هی سیگار بکشم به تنهایی یه شهرو دو و دمی کنم. اصلا همش دلم می‌خواد کرم بریزم، مردمو اذیت کنم.
چرا همیشه دیگرون منو اذیت کنن، یه بارم من دیوونه بازی دربیارم، ذله کنم اونارو.
از همه بیشتر یه بغل می‌خوام. این یکی بدجوری رو دلم مونده نازار.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان یک شب بارانی بی‌ همه چیز

الیاس: پسر باغبان عمارت توفیق. مردی به شدت مهربان و بخشنده، در اوج فقر به همه کمک می‌کنه. باهوش و کاری.
نازار : دختر کورد، پرستاری صبور و با حوصله، نان آور خانواده، زیبا و با سیاست.
هورام: ضد قهرمان، بی ادب و کینه‌ای، به الیاس حسادت می‌کنه. از شخصیت‌های پویای داستانه که در آخر عوض میشه.
هوتن: بزرگترین پسر همایون توفیق که اوتیسم داره. مهربون و زودرنج، منظم. ریاضی و نقاشیش عالیه. با الیاس مرید و مراد هستند. تیزبین و حساس. از بارون متنفره چون موقع بارون شاهد قتل یک نفر بوده.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید