#کمدی
تعداد صفحات
نوع فایل
در مورد مرد جوونیه که شاهد مرگ خواهر کوچیکترش بوده و بعد از یه سوء قصد نیمه تموم تبدیل به مرد کم حرف و گوشه گیر میشه و پدرش رو مسئول میدونه و از خونه بیرون میزنه تا تنها زندگی کنه و پشت پا میزنه به ثروت پدرش.
ایجاد سرگرمی و لحظه های شاد.
هونام بخشایش یه آقازدهی یاغیه، گوشه گیر، کم حرف، به شدت تو داره، اون حتی خودش رو به کارکنان شرکتش نشون نمیده و همیشه تو اتاقی بالاتر از شرکت مشغول به کاره، با اومدن ترمه و خرابکاری که در مورد طرح های مهم شرکت میکنه با دختر سربه هوامون روبه رو میشه و ناخواسته مجبور میشه مدام تو جمع باشه و کشش نسبت به این دختر باعث میشه…
“به نام خداوند رنگین کمان”
در سیاهی بی نهایت، تنها و درمانده به انتظار مرگ نشسته و به دور دست خیره بودم.
در نا امید کننده ترین روزهای زندگیم تو آمدی، دیدمت، بوییدمت و بوسیدمت تو خود زندگی بودی.
تو حضور سبز جوانه بودی.
و من…
فهمیدم تو باید باشی تا من برگردم به خود واقعیام.
تو باشی و زمین بخندد، ماه بخندد و ستاره ها بخندند.
اصلا خود خدا هم بخندد و من محو صورت مثل ماهت ببوسمت.. ببوسمت… ببوسمت…
هونام: مردی گوشه گیر و کم حرف.
ترمه: سربه هوا، دست و پا چلفتی ولی با هوش و مهربون.
دایان: مردی عصبی، خشن، پرخاشگر و از دنیا بریده.
ترنج: مهربون، سربه زیر، فرشتهی نجات.
لینک های مفید : بویر نیوز – اخبار ادبی – فلای اپ – برندآپ – شهرک چیتگر – رمان شناس – رمان دوست – پهنه b