مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان شب ژرفا

سال انتشار : 1400
هشتگ ها :

#پایان_خوش #خیانت #عشق #آرتیست_نقاش

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان شب ژرفا

سرگذشت مردی به نام رسام که گذشته ی سختی داشته و هنوز هم درگیر هموناست با این تفاوت که علاقه مند به دختری به نام سایه درخشان شده…

هدف نویسنده از نوشتن رمان شب ژرفا

ایجاد سرگرمی و تجربه ای برای خودم و مخاطبین عزیز.

پیام های رمان شب ژرفا

خیانت، نابخشودنی ترین عمل و پر آسیب ترین مسئله ست.

خلاصه رمان شب ژرفا

رسام استاد نقاشی که یه شاگرد به نام سایه درخشان داره، نمیدونه از کِی اما تا به خودش اومد، دخترک به قلبش نفوذ کرده. از طرفی با ماجرای گذشته اش درگیره و اصرارهای ماهرخ عمه اش برای…

مقدمه رمان شب ژرفا

آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟
_ناشناس

مقداری از متن رمان شب ژرفا

با هم غذا میخورند، با لقمه گرفتن های سایه، بماند که با هر لقمه ای که میگرفت چقدر حس نگرانی برای خودش میخرید اما رسام با لذت لقمه ها را نوش جان میکرد.
دست آخر هم به سرفه افتاد..
سرخ کردنی ها کار دستش داد.
سایه با بغض اخم میکند:
_دیدی گفتم نخور..به حرفم گوش نمیدی!
رسام هم اخم میکند، سرفه اش قطع نمیشود:
_بُغض…نک…ن!
خب گوش سایه که بدهکار نبود، کم مانده همانجا گریه و زاری راه بیندازد..
اینکه چیزی هم پیدا نمیشد که برای او مفید باشد بدتر او را به گریه می انداخت.
چنگی به موهای لَخت مشکی اش میزند و دست رسام را میگیرد تا به اتاق ببرد، ” هین میکشد..
انگار که به کوره ی آتش دست زده باشد!
با چشمان وق زده و ترسیده حرف میزند:
_تب داری!!
رسام که کمی سرفه اش کم شده بود، خندید..
دستی به گردنش کشید، بی حال گفت:
_گرممه یکم..
سایه سر تاسف تکان میدهد و او را به اتاق میبرد،کمکش میکند تا روی تخت دونفره دراز بکشد.
کفش و جوراب های تمیزش را به آرامی میکَند و نمیگذارد دست رسام به پتو برود:
_پتو نکش، تب داری رسام.
پشت بند حرفش سریع به حمام میرود و تشت کوچک را از آب سرد پر میکند.
دستمال نخی استفاده نشده را هم از آشپزخانه می آورد و لبه ی تخت، کنار رسام مینشیند.
تیشترتش را در آورده بود..
بدن پرپیچ برنزه اش با آن تتو..
نگاه آرام و خمار رسام به دخترک است وقتی دستمال خنک را روی پیشانی اش گذاشت.
دست مردانه اش که کنار پای او بود بالا میرود و پهلویش را به آرامی چنگ میزند..
نفس سایه بند می آید و همان دست را میگیرد و رسام دستش را نوازش میکند..
صدای خش دار و گرفته اش به جان سایه مینشیند:
_دیروز با ثامر دنبال کارای شام دیشب و قایق بودم..ولی..برنامه م داره به هم میخوره….
سایه عمیق و مهربان نگاهش میکند:
_عیبی نداره..
چشمان رسام بسته میشود و زمزمه وار پچ میزند:
_جبران میکنم
دل سایه میلرزد..
انگار که سرب داغی در دلش ریخته باشند..
تب رسام پایین نمی آمد و اگر همینطور پیش می رفت وضعیت وحشتناکی رخ میداد..
تشنج!
از جا پا میشود:
_رسام بشین پاهاتو بذار تو آب سرد بشورم!
رسام بی حال اخم میکند و جدی لب میزند:
_لازم نکرده
سایه سعی دارد بلندش کند اما نمیشد..
یعنی او نمیخواست!
دردمند و بیچاره زمزمه میکند:
_لطفا رسام..
سیبک گلوی مردجوان تکان میخورد و با کمک دخترک مینشیند..
سینه اش خس خس میکرد:
_باید برم بالا سرعت قایقُ تنظیم کنم..
سایه سری به نشانه نفی تکان میدهد:
_پاهاتو بذار تو آب.
فک رسام از لج کردن او منقبض میشود، دخترک را سوار قایق تفریحی کرده بود که خوشحالی اش را ببیند نه که مریضی اش باعث شود او پاشوری اش کند!
لعنت به این مریضی بی موقع!
سایه جلوی پایش زانو زده بود و نگاهش میکرد:
_رسام..
رسام با همان ضعف جسمانی پا میشود. همراهش سایه هم هول کرده برمیخیزد و جلویش را میگیرد:
_رسامم! رسام بشین..
با چشمان مخمور جواب میدهد:
_برو کنار سایه.
سایه دستپاچه دستانش را روی شانه های پهنش او می گذارد:
_خواهش میکنم حالت بده، بشین.
مرد جواب اب دهان تلخش را قورت میدهد.
سایه زمزمه میکند:
_جون من بشین..
با اخم بدی مینشیند.
بعد از لطف سایه و خشک کردن پاهایش، صدای زیبایش را میشنود:
_دراز بکش..
دستی به گردنش میکشد:
_نیم ساعت دیگه میرسیم، پیرهن منو بده.
سایه مخالفت نمیکند و پیراهنش را از کنار تخت برمیدارد و به دستش میدهد.
نگاهش میکند، پیراهن را در یک حرکت تنش کرد..
دنبالش راه می افتد و از اتاق بیرون میروند.
رسام یکهویی به سمتش برمیگردد و او به سینه اش میخورد:
_وای..
رسام با بی حالی نگاهش میکند:
_یه چی تنت کن بیا…
و میرود..

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان شب ژرفا

رسام: به شدت خونسرد و جدی_متفکر_متکی به خود_قوی و محکم_گاهی زورگو.
سایه: خوش مشرب_مهربان_به شدت احساسی_مطیع و منظم.
کسری: متین _مرد عمل_قابل اعتماد_عاشق.
ونوس: بسیار خلاق_با استعداد_مستقل و زیبا.
حامی: شروشوخ_بی منطق_عصبی_پر انرژی.
نهال: بی طرف_ پررو_پرحرف_مغرور.

عکس نوشته

ویدئو

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید