مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

داستان کوتاه راز بازی ناتمام

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#راز_آلود #پایان_باز #داستان_کوتاه

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی داستان کوتاه راز بازی ناتمام

داستان یک دختر که برای پیدا کردن نامزد گم شده اش وارد یک بازی ناتمام می‌شود.

هدف نویسنده از نوشتن داستان کوتاه راز بازی ناتمام

مهم ترین دلیلم برای نوشتن این داستان کوتاه ترسناک، علاقه شدیدم به این طور ماجراها بود و از اونجایی که نمی‌خواستم این ایده بیهوده بمونه ترجیح دادم بنویسم و با مخاطبینم به اشتراک بذارم.

پیام های داستان کوتاه راز بازی ناتمام

آگاه سازی مردم درمورد اتفاق هایی که در اطراف می افته و بعضی از افراد رو تو دام می ندازه.

خلاصه داستان کوتاه راز بازی ناتمام

صفحه‌ی بازی را چیدند، تاس انداختن و مهره‌ها به جلو حرکت کردند!
دیگر هیچ راه عقب نشینی وجود نداشت، این‌بار همانند مار و پله‌های بچگی‌هایمان نبود که تنها مهره‌ات را مار نیش بزند و به عقب بازگردی و دوباره حرکت کنی.
این‌جا یک فرصت داری، یک جان داری!
اگر ببازی به دوباره برنمی‌‌گردی و محو می‌شوی!

مقدمه داستان کوتاه راز بازی ناتمام

کروکودیل ها هرگز طعمه خود را نمی‌جوند، بلکه با دندان های تیزشان به زجر آور ترین روش ممکن نفس شکارشان را می‌گیرند و آن ها را درسته می‌بلعند…
درست همانند سیاهی شب، که روشنایی را می‌بلعد و بر آن چیره می‌شود.
شما با نزدیک شدن در تاریکی، هرگز نمی‌توانید آن ها را ببینید. مگر چشمان خود را باز کنند و آن موقع با ترغیب یک کروکودیل، از در و دیوار شهر خونه چکه میکند.

مقداری از متن داستان کوتاه راز بازی ناتمام

با قدم های سست و آهسته اش به جلو رفت. هر قدمش، گویی رفتن به پیشواز مرگ بود و وحشت نقطه به نقطه وجودش را در بر گرفته بود.
پله ها را به بالا رفت، زانوهایش می‌لرزید و پاهایش بی جان بود. آب دهانش را قورت داد، پله های زیر پایش جیر جیر می‌کردند و همین دامن زده بود به ترس بیشترش!
با رسیدن به پله آخر، قلبش تند و بی وقفه شروع به کوبیدن کرد. با مردمک های لرزان به تصویر مقابلش نگاه کرد.
به دیوار رنگ و رو رفته ای که لکه های قرمز پاشیده شده رویش، بی شباهت به خون نبودند و نوشته ای که باعث شد وحشت در دلش ریشه کند:
” این بازی، یه راز ناتمامه!”

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در داستان کوتاه راز بازی ناتمام

هومن، لاله، ریحانه

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید