مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان شروع من

سال انتشار : 1399
هشتگ ها :

#پایان_خوش #رازالود

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

هدف نویسنده از نوشتن رمان شروع من

نگارش این رمان صرفا به دلیل ادای حق مطلب برای پایان رمان قبلی بنده بود که با پایان گرفتن ان عطش شروع دوباره ای به شدت در من پدید امده بود و به هر ترتیب می خواستم بدین وسیله دین خودم را برای خود و خوانندگانی که خواهان ادامه ی روایت البته این بار با سبکی متفاوت تر بودند ادا کرده باشم .

پیام های رمان شروع من

زندگی همیشه به صورتی نیست که در تصور ماست گاهی یک اتفاق ساده قدرت تحول و دگرگونی زندگی ما را دارد باید همیشه وقوع احتمالات و پیدایش اتفاقات را در زندگی جدی گرفت و انطوری که گروهی اعتقاد در تسلیم در برابر سرنوشت دارند برای حفظ بقا و ماهیت سرنوشت خود باید عاقلانه اندیشید و عمل کرد .

خلاصه رمان شروع من

این رمان به نوعی ادامه ی روایت مسافر کوچه ی ارام می باشد اما ساختار رمان طوری پی ریزی شده که ماجراهای هر دو رمان کاملا منفک و حوادث خاص خود را به دنبال دارد منظور اینکه اگر خواننده موفق به خواندن مسافر کوچه ی ارام نشده بدین معنی نیست که در رمان شروع من دچار ابهام و سردر گمی شود اما توصیه ی بنده این است برای جذاب تر شدن و نهایت لذت از این رمان حتما قبل از ان مسافر کوچه ی ارام را مطالعه فرمایند در رمان اول به طور کامل پرده از تمام مجهولات داستان برداشته میشود و داستان در مقطعی به نظر پایان یافته مینماید اما چون راویان این حکایت دو دلداده به نام های مهتا و روزبه هستند که حکایت ایشان در مقطع پایانی ناتمام مانده احساس کردم در ادای حق عشق ایشان اجحاف و کوتاهی شد که با نگارش رمان شروع من احساس کردم رسالت حق مطلب را ادا کرده با احترام به خواننده خواستم تا نکته ی مبهمی برای روایت شروع عشقی نیمه کاره باقی نمانده باشد.

مقدمه رمان شروع من

“مادرم‌ همیشه می گفت هر خوابی تعبیری دارد و دیدن یک خواب انهم چند بار پشت سر هم نشانه ی تحقق پیدا کردن ان خواب است.”
نه خدایا خودت می دانی نمی خواستم . هرگز نمی خواستم هیچ تعبیری برای خوابهای مکرر و گاه و بیگاهم وجود داشته باشد .
– تو رو قران یه کم آرومتر …. مگه نمی بینین اون مریضه خونریزی داره …. یه کم یواشتر اخه آبستنه
من همیشه از گریه های مامان می ترسم خوب می دونم وقتی داره اینطور اشک می ریزه و ناله می کنه اتفاقای بدی افتاده . چرا هیچی یادم نمیاد فقط اینو خوب می دونم که از اتفاقات منزجر کننده و‌ملال اور این روزها به قدر یک عمر درد کشیدم . و اخرین صدا . صدایی که هنوز توی گوشامه یه صدای وحشتناک شبیه صدای سفیر گلوله “بنگ” نکنه همون موقع من مردم . احتمالا شیون کردن مادرم به خاطر مرگ منه . نکنه که مردم و این جسم خالی از روح و نفس منه که سوار بر تابوت آروم اروم تو راه قبرستونه . باید یه کاری کنم قبل از اینکه تو قبر بذارنم و خروارها خاک رو بریزن روی صورتم باید بهشون بگم که نمردم ، من زنده ام .

مقداری از متن رمان شروع من

با چشمانی نافذ و فتنه انگیز بهم خیره شد رخوتی که تو چشمهاش ریخته بود هزار برابر اونو خواستنی تر کرده بود مصمم بهم گفت
– امشب شب ما دوتاست .شب منو تو مهتا . به هیچ قیمتی برنمی گردیم .
در حالی که دهانم قفل و مغزم از کار افتاده بود بدون کلام فقط به تماشایش نشستم لب فرو بسته و تسلیم خواسته اش شدم. من فراموش کرده بودم .خودم را دلواپسی های مادر حتی قهر و عتاب پدر را .
گویا اوس اسماییل بنا این دفعه به حساب محکم کاری رو دست خورده به خیال خود با حکم اکید جاری شدن یک صیغه ی محرمیت چند ساعته جهت رفع موانع و اجرای امور شرعی بد جور بند را به اب داده بود. کاش هیچ وقت نداند همین حکم اجباری چطور به دخترش جرات بخشیده بود در حالی که در میان اغوش معشوق تاب می خورد و در نی نی نگاهش گم و مفتون درست همان موقع که به سبکی یک پر کاه و بدون کوچکترین مقاومتی از جا کنده و تا رسیدن به محل بستر فقط چند قدم فاصله بیش نبود و وقتی تحت تاثیر هرم دل انگیزنفس های داغی که از میون لبهای پر حرارت تکین میون گودی گردنش سرازیر میشد و فرو می ریخت انطور با جسارت با خودش فکر نمی کرد ” من اشتباهی نمی کنم ….جرمی هم در کار نیست …معصیت هرگز و خطا ابدا ….”
و بعد در حالی که در خیالتش گم شده با خود مدام تکرار می کرد حالا دیگه ما دوتا متعلق به همدیگه ایم. اینو همه می دونن تکین عشق منه … مرد من.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان شروع من

مهتا : جسور و پر قدرت علی رغم انچه که دیگران و سرنوشت برایش رقم زده اند با اخرین توان مبارزه می کند و برای یافتن ارامش از دست رفته و عشق واقعی خود از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کند.
روزبه : دوست داشتنی و خواستنی یک دوست به تمام‌ معنا همپا و یار به معنای واقعی اما ماندن برای او معنای ندارد ودر نهایت رفتنی.
تکین : پر ابهت و جذاب و در ضمن پدر موژانا مردی که در عین خشونت خاص خودش جلوه های ویژه و زیبای عشق را به زیباتریت شکل ممکن عمیقا به تصویر می کشد.
موژانا : موجودی در عین ظاهری زیبا فوق العاده خطرناک که به نوعی رقیب عشقی مقتدری برای مهتا بوده و قدرت این را دارد در عین حال که یک بار عشق او را تصاحب کرده اینبار نیز بنای زندگی مهتا را به بدترین شکل ممکن متزلزل کند.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید