#رمان_خوب
تعداد صفحات
نوع فایل
داستان زندگی دختری به نام تبسم است که دل در گرو عشق امیرعلی پسر همسایه میگذارد غافل از آنکه اسم امیرعلی از کودکی روی دختر خالهاش است، با خبردار شدن خانوادهها، دو خانوادهی به شدت سختگیر جلوی عشق تبسم و امیرعلی قدعلم میکنند و این دو عاشق برای رسیدن به هم علاوه بر موانع پلهای پشت سر را هم در هم میشکنند…
در نگارش این رمان سعی شده است که به تفاوتهای فرهنگی خانوادهها پرداخته شود و نشان دهد که این اختلافات تا چه اندازه میتوانند زندگی را با چالش روبهرو کنند و همین طور به نقش خانواده که چطور با تصمیمات اشتباه میتوانند مسیر خوشبختی عزیزانشان را به بن بست برسانند و خود نیز در این راه با چالش و سختی روبهرو شوند.
هدف ها و پیام ها یکی هستند.
وقتی دو دختر در جدالی نابرابر دل به یک پسر میبازند. مرجان دختر خالهای که پشتش به سنتی به نام ناف بریدن گرم است و یک خانواده حامی عشقش هستند و تبسم از همه جا بی خبر یک سالی است که دل به عاشقانههای امیرعلی پسر همسایه داده، خانم دکتر آینده که کلا با معیارهای مذهبی و سفت و سخت خانواده امیرعلی زمین تا آسمان فرق دارد اما دلش به عشق امیرعلی گرم است.
تبسم: مهربان، باهوش، احساساتی، محکم، لجباز، ثابت قدم.
امیرعلی: مهربان، لجباز، دمدمی مزاج، پر اشتباه.
حاج بابا پدر امیرعلی: مغرور، یکدنده، بد اخلاق، خشک وجدی.
سامان: دوست، تکیهگاه، مهربان، عاشقی ثابت قدم.
لینک های مفید : بویر نیوز – اخبار ادبی – فلای اپ – برندآپ – شهرک چیتگر – رمان شناس – رمان دوست – پهنه b