مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان بگذار ببوسمت

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#پایان‌_خوش #خیانت #بی_اعتمادی

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان بگذار ببوسمت

بی اعتمادی و خودخواهی.

هدف نویسنده از نوشتن رمان بگذار ببوسمت

به تصویر کشیدن زنانی که با تمام ظرافت، قویترین نوع بشر در کره خاکیست.

پیام های رمان بگذار ببوسمت

زنان زیادی هستند که مادر بودن اونها رو به زنجیر کشیده ولی مادر بودن دنیای زیبای زنان هست و از تک تک حلقه‌های اون زنجیر نردبانی میسازند تا با فرزند در آغوششون به اوج برسن.

خلاصه رمان بگذار ببوسمت

یه اشتباه…یه غفلت… شاید یه نامردی… هرچه ساختید و خراب میکنه و وسط اون خرابه‌ها دنبال بخششی. ولی شخص روبروت تو رو لایق بخشیده شدن نمیدونه و این شروع زندگی توست برای بخشیدن.

مقدمه رمان بگذار ببوسمت

یه روزی این کابوی تموم میشه و من بهش اثبات میکنم شاید اشتباه کردم ولی عشقم به تو حقیقت‌ترین واقعیت زندگیمه.

مقداری از متن رمان بگذار ببوسمت

شمرده شمرده گفت:
– تو… فقط… توضیح بده.
نگاهش کردم وگفتم:
– چرا باید توضیح بدم.
با حرص دست لای موهاش برد با دندونهای جفت شده گفت:
– هیوا حرف بزن فقط. منو دیونه نکن.
حوصله کل کل نداشتم…
بالاخره که چی.. یه روز میفهمید.
نگاهی به موبایل انداختم… انگشت روی صفحه کشیدم…. عکس بعد… بعدی… انگار همین یک عکس نبود. عکس‌های مختلف تو زاویه‌های مختلف.
یهو موبایل از دستم کشیده شد:
– خب!می شنوم.
دست تو جیب بالای سرم ایستاده و منتظر توضیح از طرف من بود.
کی پاشده! چنان تو عکسها غرق شده بودم که اصلا حواسم نبود.
در حالی که همونطور نشسته بودم سرمو بالا گرفتم و نگاهی به چشم هایی منتظرش کردم و گفتم:
– چی رو باید توضیح بدم؟ تو فکر کن یه دوست!
پوزخندی زد و گفت:
– یه دوست… چه جالب!
– آره یه دوست… چرا دوستای من برات جالبه.
عصبانیت از حرکاتش گویا بود ولی منم سعی کردم خونسرد باشم تا بفهمه من به خاطر روابطم بهش حساب پس نمیدم.
-خوب گوش‌تو وا کن. دوست… رفیق… یار… هر خری هست دیگه دور و برت نبینم. چون سری بعد اینقدر خوش اخلاق نیستم. خودت خوب میدونی…
دست زیر چونه‌‌ام گذاشت وسرش وخم کرد زیر گوشم آروم‌گفت:
– اوکی!
بوسه کوتاهی گوشه لبم زد و بی‌توجه به حال و روزم و بی‌حرف اضافه‌ای قصد رفتن کرد.
گفتم:
– تاکی؟
ایستاد و به طرف من برگشت و گفت:
– تا کی! تا هر وقت تو بخوای.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان بگذار ببوسمت

آریا: خودخواه و عاشق.
هیوا: زنی که از ضربه‌ای که خورده، هنوز هم درد و تو وجودش حس میکنه.

عکس نوشته

ویدئو

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید