مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان پرتویی در تاریکی

سال انتشار : 1396
هشتگ ها :

#آسیب_اجتماعی #تراژدی #انتقامی

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان پرتویی در تاریکی

داستان یک طلاق صوری و تبعات آن.

هدف نویسنده از نوشتن رمان پرتویی در تاریکی

القای تجربه.

پیام های رمان پرتویی در تاریکی

آگاه سازی مردم از عواقب تجاوز.

خلاصه رمان پرتویی در تاریکی

اردوان از بی کسی پرتو استفاده می کنه و وقتی جواب منفی به خواستگاریش می ده بهش تجاوز می کنه و می خواد به زور باهاش ازدواج کنه ولی پرتو…

مقداری از متن رمان پرتویی در تاریکی

بعد از خواستگاری کردن شب تماس می گیره میگه میخوام ببینمت
دختره میگه وضعم مناسب نیست
میگه میخوام وضع نامناسبت و ببینم.
به اجبار تماسش را پاسخ دادم.
ـ الو.
ـ به سلام بانو. بالاخره جواب بنده ی حقیر و دادین؟!
سکوت کرده بودم، حرفی برای گفتن نداشتم.
ـ بزن رو تصویر.
به تابی که تنم بود، نگاه کردم و لعنتی آرامی گفتم، از این به بعد شب ها موقع خواب باید با بلوز یقه اسکی به رخت خواب می رفتم.
ـ پرتو شنیدی؟ گفتم بزن رو تصویر.
ـ آخه من الان اومدم تو تختم، می خوام بخوابم سر و وضعم مناسب نیست.
صدای خنده اش از پشت گوشی هم عصبیم می کرد.
ـ بزن رو تصویر تا سر و وضع نامناسبت و هم ببینم.
پوفی کشیدم و برای خلاصی از این تماس، به خواسته اش عمل کردم.
با رکابی در بالکن اتاقش ایستاده بود و با دیدن تصویرم کام عمیقی از سیگار لای انگشتانش گرفت.
ـ این بود سر و وضع نامناسبت؟!
برق چشمانش از دگرگونی حالش خبر می داد و اما من با هر بار دیدن این برق نگاه یاد آن روز
جاوزش می افتم.
برای فرار از جواب دادن به سوالش گفتم:
ـ نمی دونستم سیگار هم می کشی؟
به سیگار لای انگشتانش نگاهی کرد و گفت:
ـ نه همیشه، فقط این مدته که ازت دور بودم و الان که دارم نگاهت می کنم و ندارمت.
باز هم به غیر از سکوت حرفی برای گفتن نداشتم.
ـ پاشو بشین رو تخت.
ـ هان؟!
ـ پاشو بشین رو تخت تا بگم چی می خوام.
زیر لب دیوانه ای نثارش کردم که شنید.
ـ دیوونه ام خودتی.
ـ خوب بیا نشستم.
ـ حالا همه ی موهاتو بریز یه طرفه روی یه شونه ات.
اردوان که چشمان گرد شده ام را دید، گفت:
ـ ازت نخواستم اتم بشکافی که این جوری نگام می کنی.
بعد هم سیگارش را به دست دیگرش داد و گوشی را در دست دیگرش گرفت.
ـ زود باش تا خودم نیومدم

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان پرتویی در تاریکی

پرتو : دختری تنها و مستقل.
اردوان : مردی زورگو و مستبد.
زهیر : پسری کر و لال و خودساخته.

عکس نوشته

ویدئو

00:00
00:00

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید