مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان گلبدن

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#پایان_خوش #مثبت_15 #سنتی #عاشقاته #هیجانی #رئال

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان گلبدن

گلبدن، با مرد متاهلی وارد رابطه‌ی عاشقانه‌ ای می شه، در حالی که ابتهاج ملک می خواد با وصلت بین گلبدن و یکی از مردان فامیل خون قجری رو نجات بده.

هدف نویسنده از نوشتن رمان گلبدن

ایجاد سرگرمی، نشان دادن لطمات روابط خارج از ازدواج، صرف فعل خواستن و توانستن.

پیام های رمان گلبدن

آگاه سازی بانوان از عشق های زودگذر و خارج از ازدواج.
آگاه سازی جوانان از مصائب و عواقب رابطه‌های پنهانی.
مقاوت در برابر مشکلات و نهراسیدن از سختی ها.
گذر از فراز نشیب های زندگی با درایت و انتخاب درست، فرد مهم زندگی.

خلاصه رمان گلبدن

زویا از مادری روس و پدری از نواده های قاجار در فرانسه متولد میشه و در نوجوانی به همراه پدر و مادرش به ایران میاد، ابتهاج ملک، عمه‌ی زویا اسم گلبدن رو براش انتخاب می کنه و زویا نمیدونه که دست سرنوشت در همین سفر پدر و مادرش و ازش میگیره، زندگی برای زویا با دیدن کیان رنگ زیبایی به خودش میگیره، عشقی ممنوعه پر از دردسر به مردی متاهل، گلبدن با پیدا کردن دفتر خاطرات توران مادربزرگش وارد داستان زندگی پر هیاهوی عمارت نظام الدین و همسرانش میشه و بعد زندگی گلبدن بین مردی مغرور و سرسختِ خود شیفته از نواده های قجری و کیان متاهل در جدالی نفس‌ گیر قرار میگیره…

مقدمه رمان گلبدن

سخن نویسنده : رمان و تا به آخر بخونید و نظر بدید، نظرتون برام خیلی مهمه دوستان، هر قسمت از این رمان، چه قسمت های گذشته، چه قسمتهایی که برای حال حاضر هست، مطمعنا خوندش خارج از لطف نیست، مخصوصا عاشقانه‌هایی که لبخند به لبهاتون میاره .

مقداری از متن رمان گلبدن

پشت میز تحریرم نشستم مشغول درس خواندن شدم . با شنیدن ضربه‌ای که به در خورد ، بله ای گفتم . بدون اینکه جوابی بدهد درب باز شد . شاهرخ بود ، مبهوت بی‌ادبی‌اش که بدون اجازه وارد اتاقم شده ، نگاهش کردم . حریص نگاهم کرد . گفت :
_ سلام دخترِ دایی‌ عزیزم . ما رو قابل ندونستی شام و با ما صرف کنی ؟
بدون اینکه از پشت میزم بلند بشوم . گفتم :
+ برو بیرون ، همین حالا.
از لحن سردم جا خورد . لبخند زد ، گفت :
_ از چی عصبانی هستی ؟ کی پا رو دُم پیشی ملوس قجری ما گذاشته ؟
چشمان حریصش بر روی تن نیمه برهنه‌ام که لباس خواب کوتاهم با سخاوتمندی تمام تن سپیدم را به نمایش گذاشته بود ، در رفت و امد بود ‌. احساس سرما کردم . گفتم :
+ از اتاقم گمشو بیرون ، تا چشمهای هیزت رو کور نکردم .
خندید ، کف دستانش را چند بار بر هم کوبید ، گفت :
_ آفرین ، پس بلدی وحشی باشی .خوشم اومد .
به سمتم آمد ، بر روی صندلی‌ نشسته بودم . دستش را پشت گردنم گذاشت ، گفت :
_ حالا چشممو در بیار . مشتاق شدم حرکتت رو ببینم .
خودکاری که در دستم بود ، با قدرت بر روی آن دستش که بر روی میز تکیه داده بود کوبیدم . صدای شکستن نوک خودکار همزمان شد با فریاد شاهرخ . موهایم را با قدرت کشید . با شنیدن صدای جهانگیر هر دو به سمتش بر گشتیم . جهانگیر با لحن عصبانی اما کنترول شده گفت :
+اینجا چه غلطی میکردی ؟ موهاش رو ول کن شاهرخ .
شاهرخ دستش را نشان جهانگیر داد .گفت:
_ ببین وحشی چه بلایی سر دستم آورده !
همزمان با شاهرخ چشم منم بر دستش افتاد . خون می‌چکید . جهانگیر گفت :
+ برای آخرین بار میگم ازش فاصله بگیر شاهرخ .این بار نزدیکش بشی ، لمسش کنی ، گردنت رو میشکنم .
شاهرخ ناباور نگاه جهانگیر کرد . موهایم از بین انگشتانش رها شد . نیمی در میان گل سرم نیمی رها ‌. شاهرخ با شرارت نگاهم کرد ، به آرامی در گوشم گفت :
_ حرفم همونه ! پیشی ملوس . محاله بزارم قبل از من کسی دستش بهت برسه .
از شدت سیلی که بر صورتش زدم . کف دستم به گز گز افتاد . خیره در چشمانش گفتم :
+ ازت متنفرم شاهرخ احتشام . پول و قدرت نتوانسته ذات کثیفت رو مخفی کنه .
جهانگیر با قدم‌هایی سنگین جلو آمد . میان ما قرار گرفت . گفت :
_برو پایین ، میام حرف میزنیم . در حضور خاله جان . اینجا دیگه امنیت نداره برای گلبدن .
شاهرخ پوزخند زد . گفت :
+ چیه ؟ علف به دهن تو شیرین اومده ؟ کی گفته همیشه بهترین ها باید سهم خانواده ی خاله پوراندخت بشه ؟
جهانگیر با لحنی برنده گفت :
_ حتما یک چیزی هست که اینطور میشه ‌. ها؟

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان گلبدن

ابتهاج ملک : نواده‌ی قجری، زنی مستحکم.
گلبدن : پر تلاش، صبور و مهربان، عاشق.
جهانشاه : مغرور، موفق، عاشق.
کیان : خودشیفته، مغرور، ضعیف‌نفس.
جهانگیر : مغرور به خون قجری، خود ساخته.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید