مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان لبخند ماه

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#پایان_خوش

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

توضیحات مهم رمان لبخند ماه

رمان لبخند ماه عیارسنج(نمونه کتاب) ندارد زیرا جلد دوم و ادامۀ رمان نیم رخ ماه می باشد. خرید و مطالعۀ این رمان مناسب مخاطبانی ست که جلد اول را مطالعه کرده باشند.
جلد اول در همین اپلیکیشن موجود است و برای یافتن آن، کافیست نام رمان را جستجو یا به صفحه نویسنده مراجعه کنید.

موضوع اصلی رمان لبخند ماه

داستان آدم‌هایی که از عشق زخم خورده‌اند‌.

هدف نویسنده از نوشتن رمان لبخند ماه

عاشقی تاوان داره. گاهی خیلی سخت و غیر ممکن‌. اما با گذشت میشه جلوی اتفاقات بدتری‌ رو گرفت.

خلاصه رمان لبخند ماه

سیاوش در یک مهمانی دوستانه با پرند آشنا می‌شود. دختری زخم‌خورده‌ که نامزدی‌ش با پاشا، پایان ناخوشایندی داشته. ارتباط سیاوش با پرند حقایق جدیدی را در زندگی او فاش می‌کند…

مقداری از متن رمان لبخند ماه

– بابات حق داشت ما به درد هم نمی‌خوریم.
پشتش را کرد به پرند و سمت آسانسور راه افتاد. دخترک به زور بغضش را قورت داد و صدایش زد.
– سیاوش.
نمی‌خواست حرف‌های او را باور کند. جلوی ورودی آسانسور رسید به سیاوش و مانع از رفتن او شد.
– چی شده؟ با بابام حرف زدی؟
توجه‌ای به نگاه ملتمس پرند نکرد.
– برو نذار سرت داد بکشم پرند. نذار هرچی عصبانیته سر تو خالی کنم.
حس کرد قلبش دیگر نمی‌زد.
– آخه…چی شده؟
قطره‌ی اشکش که پایین آمد سیاوش با دست بازویش را گرفت و او را به کناری کشاند.
– می‌خوای بدونی مثل خودم درد بکشی؟
سری به تایید تکان داد:
– بذار همدردت باشم سیاوش.
خنده‌ای عصبی کرد.
– حتی اگه بدونی بابات یه زمانی عاشق ماهور بود.
نفسش دیگر بالا نیامد. سیاوش از کجا فهمیده بود؟ با چشمانی گرد شده خیره ماند به سیاوش و فک قفل شده‌اش.
– بابام گفت؟
اخم‌های سیاوش باز شد و جا خورد.
– تو…می‌دونستی؟
جوری به پرند نگاه کرد که انگار همه پشت‌سرش در حال خیانت بودند و سر خودش را بی‌حواس کردند زیر آب. پرند آهسته اشک ریخت و ناله کرد:
– تازه…فهمیدم به‌خدا.
زهرخندی نشست کنج لبش.
– همتون دروغگویین.
پرند را هل داد عقب و کمرش به دیوار پارکینگ برخورد کرد. دردش آمده بود اما به روی خودش نیاورد.
– سیاوش…
جوری برگشت سمتش که زبان پرند از ترس بند آمد.
– دنبالم نیا…دیگه دنبالم نیا. بابات حق داره از من بدش بیاد. حق داره…
باز خندید. از آن خنده‌های تلخ و عصبی که قلب پرند را مچاله می‌کرد.
– من نذاشتم اون به عشقش برسه.
بلندتر خندید.
– من نذاشتم.
اشک‌های پرند از هم پیشی گرفتند.
– نکن اینجوری با خودت سیاوش.
جلو رفت و جوری نزدیکش شد که نفس‌های محکم توی صورت پرند پرتاب می‌شد.
– می‌دونی چرا؟ چون بچه‌ی واقعیش نبودم. بچه‌ی عشق قبلی‌ش بودم. بچه‌ی پسردایی مرده‌ش بودم. کسی‌و نداشتم خب‌. ماهورم واسه اینکه بزرگم کنه از بابات دست کشیدی. اینم می‌دونستی؟

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان لبخند ماه

سیاوش: پسری خودساخته_ باهوش_ کمی زودجوش_ متکی به خودش.
پرند: دختری مستقل_ مهربان_ شجاع.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید