مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان قلمرو سرگردانی

سال انتشار : 1399
هشتگ ها :

#پایان_خوش #براساس_واقعیت

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان قلمرو سرگردانی

سرگذشت دختری که رفتار بد و بیمارگونه‌ ی پدرش از او دختری منزوی ساخته. دختری که توانایی ارتباط با جنس مخالف را ندارد.

هدف نویسنده از نوشتن رمان قلمرو سرگردانی

نشون دادن تأثیر بیماری روحی و روانی یکی از والدین روی بچه‌ها.
توصیه به جوانان برای دیدن نشونه‌های بیماری در پارتنرشون و جدی گرفتنش.

پیام های رمان قلمرو سرگردانی

آگاه کردن دختران که به اسم عشق و غیرت، رفتارهای ناهنجار نامزد یا دوست پسرشون رو لاپوشونی نکنن.

خلاصه رمان قلمرو سرگردانی

ژینا بعد از چهار سال دوری از خانواده به خانه برمی‌گرده و می‌بینه رفتار بد پدرش تغییری نکرده است. پدر ژینا بیماری بدبینی و شک داره و به هیچ عنوان اجازه نمی‌ده زنش حتی توی حیاط پا بذاره و با همه‌ی فامیل قطع رابطه کرده، حالا ژینا ارشد قبول شده و ضمن درس خوندن، سعی داره وضع خانه رو برای خواهر و برادر کوچکترش بهتر کنه.

مقداری از متن رمان قلمرو سرگردانی

کنار ماشینش که رسیدیم؛ من سبک‌ بال و راحت و او کمی درهم و گرفته، من کودک درونم هوس شیطنت و بازی‌گوشی و حتی لی لی کردن داشت و او در قالب آقای دکتری در جلسه‌ای رسمی فرو رفته بود.
“خب من برم دیگه! مرسی بابت چای. فکر کنم دیگه نتونیم همدیگه رو ببینیم.”
عصبی ابروش را بالا انداخت.
“چرا اونوقت؟”
بی‌خیال شانه به عقب تکاندم و بی‌تفاوت گفتم:
“خب دیگه کلاس ندارم. فرجه و بعد هم امتحانات! رفت تا اول مهر……”
“چقدرم که اذیت میشی شما از ندیدنم.”
دستانم را به دو طرف باز کردم و یادآور شدم.
“من از اول بهت گفتم غیر از دانشگاه جایی نمی‌تونم بیام! نگفتم؟ طعنه زدن نداره.”
«خداحافظ» سریعی گفتم و قدم برداشتم که بازوم را گرفت و از بین دندان‌های بهم فشرده‌اش گفت:
“وایسا ببینم! یه سؤال بپرسم؟”
ایستادم و با حرکت دستم اشاره کردم که بپرسد.
“تو…..تو همه‌ی اون چیزایی که گفتی رو……مطمئن هستی؟ یعنی …..کم و زیاد نمیشن یا تخفیف بدی؟”
ابروهام بالا پریدند و چشمانم به غایت درشت شدند.
“مگه اومدی خرید که تخفیف می‌خوای؟ فرزین اینایی که گفتم خواسته‌هایی بودن که نظر خانوادمه و بعضی هم خودم. وقتی گفتی می‌خوای به پدرت بگی با بابام حرف بزنن، خب باید از خواسته‌های من و خانواده‌م باخبر باشی.”
دستش که بند بازوم بود افتاد و دست دیگرش موهاش را بهم ریخت.
“کاری نداری! دیگه برم؟”
«خداحافظ » را ضعیف و بی‌جان ادا کرد. دو قدم عقب عقب و بعد هم چرخیدم و رفتم. بعد از آن اضطراب و به دنبالش آسودگی، حال دچار وارفتگی شده بودم. انگار ته قلبم امید داشتم که برخوردش متفاوت و دل‌خواه من باشد.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان قلمرو سرگردانی

ژینا: دختری که ارتباط اجتماعی ضعیفی داره و نمی‌تونه با جنس مخالف ارتباط بگیره.
محب: پسر اجتماعی و موفقیه که برای لج‌ بازی با مادرش ژینا رو انتخاب می‌کنه.
زهرا: دختر شاد و سرزنده و اجتماعی که توی تغییرات ژینا نقش بسزایی داره.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید