مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان معجون ۱

سال انتشار : 1397
هشتگ ها :

#تجاوز #همخونگی #انتقامی #پایان_خوش #بر_اساس_واقعیت

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان معجون ۱

سرگذشت دختری که در سنِ نوجوانی مورد تجاوز شریکِ برادرش قرار می‌گیره و با ورود کیان به زندگیش، مجبور می‌شه این راز رو برای پسرعموی بزرگش برملا کنه…

هدف نویسنده از نوشتن رمان معجون ۱

ایجاد سرگرمی و القای تجربه.

پیام های رمان معجون ۱

در مورد تجاوز و آسیب‌های روحی و جسمی بعد از این اتفاق می‌باشد و همین‌طور عدم اعتماد به نزدیکان، از ترس برملا شدن این اتفاق یا درک نشدن و پس زده شدن بخاطر این موضوع…
که در این داستان با تمام چالش‌های این موضوع قرار می‌گیریم…

خلاصه رمان معجون ۱

بهار دختری که در سن پایین یه تجربه‌ی تلخ داشته و بخاطر رازِ پنهانش، از ازدواج با “کیان” پسر عموی شیطون و تخسش ممانعت می‌کنه.
وقتی برادرش بخاطر بدهیِ کلانی به شریکش به زندان می‌افته، بهار مجبور می‌شه از کیان کمک بخواد و در راستای این کمک شرط همخونه شدن با کیان رو قبول می‌کنه.
کیانی که اختلاف سنی زیادی با بهار داره و همه اونو بخاطر عاشق شدنش به بهار، مورد تمسخر قرار می‌دن.
ولی کم کم با همخونه شدنشون، این عاشقی بین هر دوشون بزرگ و بزرگ‌تر می‌شه و رازِ پنهانِ بهار برای کیان برملا می‌شه…

مقدمه رمان معجون ۱

ساعت ملاقاتی تموم شده بود اما با جیب پر راحت تونستم یه تایم ملاقات با مجتبی داشته باشم .
روی صندلی نشستم و منتظر شدم تا مجتبی بیاد و باهاش حرف بزنم ، گره ی کارم پیش مجتبی بود ، اون هر چقدر از من نفرت داشته باشه اما برای خلاصیه خودش از این جهنم تیره و تنگ به تصمیمم رضایت میده.
چند دقیقه گذشت، از انتظار متنفر بودم اما بسختی تحمل کردم که حرفامو هر طور شده امروز به کرسی بنشونم ، برای من هیچوقت نه گفتن وجود نداره اما این یه مورد برای بهار استثنا بود و هر بار با شنیدن مخالفتش، کشش و هیجانم رو به خودش بیشتر میکرد و منو مجذوبتر به دنبال خودش می‌کشید.

مقداری از متن رمان معجون ۱

سرم رو نزدیک تر بردم و به هوای حرف زدن کنار گوشش، عطر تنش رو عمیق نفس کشیدم و نجوا کردم :
– یک ماه … فقط یک ماه با من زندگی کن ببین زندگی در کنار من چه جوریه، تو این یک ماه خودت همه چیزو بسنجون ،بهت قول نمیدم که نزدیکت نشم اما بهت قول میدم تا وقتی خودت نخواستی بهت دست نزنم، این یک ماه باهام زندگی کن، بعدش هر تصمیمی گرفتی مرد و مردونه پاش وایمیستم ،تمام بدهیای مجتبی رو هم تسویه میکنم بدون هیچ منت و چشم داشتی.
صدای قورت دادن آب دهنش رو شنیدم، ریشخندی زد و چشمهاش رو باز کرد ، با بغض و ترس آروم گفت :
– داری شوخی می‌کنی مگه نه ؟
نفسهای کشدارم رو متوجه شد که سرش رو به عقب کشید و اشک دیگه ای از چشمهاش چکه کرد.
سری تکون داد و با بغض بیشتری پرسید :
– شوخیه قشنگی نیست کیان، میخوای در ازای کمکت منو گروگان بگیری ؟
با عقب رفتنش دستم از روی پوست نرمش برداشته شد، اما هنوز پهلوهاش تو چنگم اسیر بودن.
با یه حرکت اون رو به جهت مخالف کشیدم، حالا بهار پشت کرده به من و میون بازوهام اسیر بود.
سرم رو کنار گوشش بردم و آروم‌تر زمزمه کردم :
– شوخی نیست عزیزم ، یک ماه با من زندگی رو ترجیح میدی یا پوسیدن مجتبی تو زندان رو…؟!

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان معجون ۱

بهار: با قلبی مهربون، اما جسمی که پر از زخم و درده و کنار مهربونی‌ و محبت‌های کیان به آرامش می‌رسه‌.
کیان: حامی، مهربون و پشتیبان، شیطون و جسور و باهوش…

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید