مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان توکا پرنده ی کوچک

سال انتشار : 1397
هشتگ ها :

#پایان_خوش #بزرگسالان #پادشاه_سایه #رازآلود #ملکه_خیال #جادویی #قلمرو_سایه_ها

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

توضیحات مهم رمان توکا پرنده ی کوچک

کتاب توکا پرنده ی کوچک به نویسندگی پونه سعیدی پیش تر از این توسط نشر موج به چاپ رسیده است. نسخه الکترونیک موجود در اپلیکیشن باغ استور با رضایت ناشر و مولف اثر منتشر شده است.
برای تهیه نسخه فیزیکی (خرید پستی کتاب چاپی) به سایت www.mowjbook.com مراجعه کنید.

موضوع اصلی رمان توکا پرنده ی کوچک

داستان یک دختر دو رگه که برای نجات جونش، از قلمرو زندگیش دور میشه اما اتفاقی به قلمرو سبز برمیگرده حالا برای زنده موندن باید به پادشاه سایه ها پناه ببره، مردی از جنس قدرت و سیاهی، تو قلمرویی که جز خودش هیچ کس زنده نیست اما ناجی واقعی چه کسیه!؟

پیام های رمان توکا پرنده ی کوچک

خودت رو دوست داشته باش، ناجی حقیقی تو، فقط خودتی.

خلاصه رمان توکا پرنده ی کوچک

کافی بود نگاهت رو ازش برداری، تا برای همیشه چشم های بیش از حد سبز این دختر رو فراموش کنی. توکا، هرچقدر که تلاش میکرد، به این تنهایی و فراموش شدن عادت نمیکرد، تا روزی که اتفاقی از آینه کتابخونه رد شد و پا به قلمرو پادشاه سبز گذاشت.
جایی که تازه فهمید چرا در یاد هیچ کس نمیموند…چرا جونش در خطره و چرا ۱۵ سال پیش مادرش ترکش کرد! و از همه مهم تر، چرا باید ملکه پادشاه سایه ها بشه…
توکا پرنده کوچک داستان تقابل خیر و شر با لباس هایی متفاوته…

مقداری از متن رمان توکا پرنده ی کوچک

خواستم از اتاق خارج شم که زودتر از من به جلوی در رسید و راهم رو سد کرد! آروم عقب عقب رفتم؛ دوید سمتم.
سریع چرخیدم تا دوربشم، اما پام گیرکرد به کتاب های روی زمین وتعادلم به هم خورد. نتونستم خودم رو نگه دارم؛ مستقیم داشتم میرفتم تو آینه قدیمی روی دیوار … جیغ کشیدم و آماده خردشدن آینه تو صورتم بودم. چشمهام رو به هم فشار دادم و سرمای آینه رو روی پوستم حس کردم. سرمایی که تمام وجودم رو گرفت. محکم کوبیده شدم به چیزی… چندلحظه طول کشید تا به خودم بیام. چیزی دماغم روخاروند وچشم هام رو با ترس باز کردم.
چمن؟!روچمن بودم…باترس بلند شدم و به اطراف نگاه کردم.تویه جنگل بودم. به دستام نگاه کردم،صورتم رو لمس کردم؛سالم بودم،اما اون آینه پس چی شد؟!مه غلیظی بین درخت ها بود و اینقدر سبز و تو هم پیچیده بودن که نمیشد فاصله زیادی رو دید.جز صدای پرنده ها هیچ صدایی نبود! نمیدونستم کجام!باید چیکار کنم؟درختی رو که کنارم بود لمس کردم و دورش چرخیدم.
انگار از داخل این درخت افتاده بودم بیرون! با صدای پایی که به گوشم رسید…

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان توکا پرنده ی کوچک

توکا: کنجکاو و کم صبر.
هومان: پادشاه سایه ها، صبور و دقیق.
لیام: محافظ جنگل مرگ، وفادار.
نیوان: قدرت طلب و زیاده خواه.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید