مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان آلودگی

سال انتشار : 1399
هشتگ ها :

#شهرت #عشق_پنهونی

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان آلودگی

شهرت

هدف نویسنده از نوشتن رمان آلودگی

شهرت اکثر اوقات از دور قشنگه، درست وقتی که با فاصله ایستادی نگاهش میکنی و دلت غنج میره ولی کافیه یکم نزدیکش بشی…

پیام های رمان آلودگی

عشق پنهونی شاید در وهله اول جذاب باشه اما به مرور نشون میده که چقدر میتونه مخرب باشه.

خلاصه رمان آلودگی

داستان بر مدار پرده ای دراماتیک از زندگی دختری قوی و مستقل به نام هلن است که در مسیر فرار از شهرت و رسیدن به زندگی بی دغدغه و آرام ، به رابطه پنهانی با مرد جذابی پرت می شود که عاشقانه لطیف و نابی را برایش رقم میزند اما شهرت قرار نیست به راحتی مجالی به عشق بدهد.

مقدمه رمان آلودگی

راه فراری نیست
به قدری آلوده ات شده ام که هیچ جوره پاک نمیشوم
آلوده صدایت
آلوده نگاهت
آلوده آغوش بزرگت
کیست که بتواند نقش تو را از تن من پاک کند ؟
وقتی تمام شهر ایستاده اند به تماشای آلودگی من !

مقداری از متن رمان آلودگی

باران شدت گرفته بود و من نگران شکوفه های درخت بادام حیاطم بودم
کتاب را بستم و چشم دوختم به فنجان چای سرد شده ام
صدایی از حیاط توجهم را جلب کرد
بی اختیار ایستادم و همزمان درب سالن باز شد …
موها و پالتوش از قسمت سر شانه خیس بود
یک ماه بود یا بیشتر که ندیده بودمش و حالا او این جا بود
گفت :
ـ خیالم ازت راحت بود
زبانم خشک شد انگار که بزاقی وجود نداشت
قدم جلو گذاشت و گفت :
ـ استانبول بودی
نزدیک تر آمد ،
نفس هایم به گردنش می خورد و بوی عطرش …
آخ بوی عطرش …
سرش را کنار گوشم خم کرد و نجوا کرد
ـ بگو هرچی دیدم چرت بوده
صدای غوغای قلبم را می شنید و بازهم نفس های داغ و آشنایش را کنار گوشم خالی میکرد ؟
ـ بگو …
خریت که شاخ و دم نداشت !
ـ شایعه بود ، همش
بوسه اش را که به جان گوشم ریخت ، نفس حبس شده ام آزاد شد و با ناله ای از ته دل نامش را بردم
ـ برهان …
ـ صدات ، صدات بدبختم میکنه هلن
من طالب بدبختی اش نبودم اما بی اختیار باز هم نامش را زمزمه کردم و او حریص تر کمرم را فشرد و من شال گردنش را چنگ زدم
تشنگی که شاخ و دم نداشت
من تشنه اش بودم و انگار او تشنه تر بود …
لب هایم را با ولع مزه میکرد و من دو طرف شال گردنش را در دست می فشردم و به سمت خودم می کشیدم ،
باران شاکیانه و پُر سر و صدا به شیشه می کوبید …
دقیقه ای بعد مرا به میان تخت خوابم کشیده بود
نقطه به نقطه تنم را می بوسید
خریت که شاخ و دم نداشت !
تمام طول رابطه مان آهسته و بی صدا اشک هایم از گوشه چشمانم به حفره گوشم سُر می خورد
از آشوبی که درونم را به آتش کشیده بود
من بدون هیچ زره و حفاظی به بزم آغوش او رفتم ، آغوشی که مسری بود.
می دانستم که آلودگیِ آغوشش مسری ست ،
قطعا بیمارش میشدم
باز هم …
عمق چشمانش که انگار انتها نداشت مرا در خودش می کشید و همانجا خفتم میکرد
پشت به او شدم و به پنجره بخار گرفته اتاقم خیره بودم
می دانستم سپیده که بزند او اینجا نخواهد بود
من می مانم و آلودگی اش …
من تازه داشتم قلبم را ترمیم میکردم ، تازه داشتم با خودم و احساسم کنار می امدم
چرا او آمد و همه چیز را بهم ریخت ؟
حالا من با این دلِ به دلدارش رسیده چه کنم ؟
چگونه دوباره ترکش دهم ؟
اگر این بار دوام نیاورد چه ؟

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان آلودگی

هلن : خودساخته، مستقل و با اراده.
برهان : محافظه کار، محبوب و موفق.

عکس نوشته

ویدئو

00:00
00:00

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید