مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان جاودانه آتشی در سینه

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#پایان_خوش #داستان_واقعی

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان جاودانه آتشی در سینه

داستان زن و مردی که بعد از مهاجرتی ناموفق، زندگی مشترکشون دچار مشکل میشه و در نهایت طلاق می‌گیرند. داستان مشکلات بعد از طلاق رو برای هر دو میگه.

هدف نویسنده از نوشتن رمان جاودانه آتشی در سینه

القای تجربه، شناخت دشمنان دوست‌نما، قدردانی از داشته‌ها.

پیام های رمان جاودانه آتشی در سینه

نگه داشتن حریم زندگی مشترک. مخالفت و نه گفتن به موقع و به جا! دوست داشتن به پذیرفتن کارهای اشتباه طرف مقابل نیست.

خلاصه رمان جاودانه آتشی در سینه

جمشید و لادن بیش از ده سال از زندگی مشترک‌شون می‌گذره و با وجود دو بچه و با تحریک همتا رفیق فاب لادن، تصمیم به مهاجرت غیرقانونی می‌گیرند و همین امر باعث مشکلاتی و ایجاد شکاف عمیقی بین‌شان می‌شود و در نهایت سبب جدایی این زوج می‌شود و داستان به مشکلات چهارسال جدایی‌شان می‌پردازد.

مقداری از متن رمان جاودانه آتشی در سینه

از آن طرف، بچه‌ها بودند که هر بار از خانه‌ی لادن برمی‌گشتند، از هر ده کلمه‌شان، نه کلمه‌اش مامان بود و حرف‌ها و کارهایش. حرف‌ها و کارهایی که هر کدام تداعی یک خاطره بود. خاطره‌های خوشی که زیر گرد و غبار چهار سال جدایی خاک خورده بودند و حالا با بالا آمدن‌شان، نفسش از خاک بلند شده می‌گرفت. انگار همه دست به دست هم داده بودند تا او را دیوانه کنند. یادش نمی‌آمد زمانی به این شکل بلاتکلیف و حیران مانند حیوان درازگوش در گل مانده باشد.
بزرگ شدن بچه‌ها، ازدواج با فردی غریبه را سخت می‌کرد. تنها راهی که می‌شد این کار را انجام داد، نادیده گرفتن بچه‌ها و احساسات‌شان بود که از جمشید ساخته نبود. همه‌ی بدبختی و بلاتکلیفی که چهارسال گرفتارش بود؛ از همین احساس مسئولیت نسبت به بچه‌ها نشأت می‌گرفت. او که با لادن مشکلی نداشت. تمام بحث‌ها و جدال‌های‌شان به خاطر دو فرزند و لطمه نخوردن‌شان بود. این روزها بیشتر به گذشته فکر می‌کرد و مدام در حال غربال کردن حس‌هایش بود. اعترافش سخت بود که بگوید هنوز لادن را دوست دارد. خیلی خیلی خشمگین بود، ولی تنفر یا بی‌تفاوت اصلا. نمی‌دانست این خوب است یا بد. با همه‌ی این‌ها هنوز برای گرفتن تصمیمی آمادگی نداشت. هنوز برایش سخت بود ببخشد و لادن را برگرداند. هر زمان به حضورش توی خانه فکر می‌کرد، بیشتر
عصبانی می‌شد..
عاملی که مانع تصمیم‌گیری‌اش می‌شد، ترس بود. می‌ترسید خشمش کار دستش دهد. می‌ترسید نکند به لادن صدمه بزند. از خشمی که شعله می‌کشید هراس داشت. از این که نتواند تاب بیاورد و با زبان و رفتارش جهنمی بسازد که همراه او و لادن، بچه‌ها هم بسوزند. این همه سختی نکشیده بود که با یک تصمیم اشتباه، کودکانش را قربانی رفتارش کند.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان جاودانه آتشی در سینه

جمشید : مهربان و منطقی و بسیار خانواده‌دوست. مهندسی کاربلد و با تجربه.
لادن : خوش‌پوش و زیبا اما کوته‌بین. بیش از حد تحت تأثیر دوستان و قدرت نه گفتنش ضعیفه.
حسین : پسر شهرستانی خوش‌گذران که از قیافه‌ی خوبش برای دوست شدن با دخترای پولدار و تیغ زدن‌شون استفاده می‌کنه.
ناهید : خواهر جمشید و دختری مهربان و فهمیده و مستقل.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید