
#خوانندگی_زنان #براساس_واقعیت #تجاوز #پایان_خوش
تعداد صفحات
نوع فایل
سرگذشت دختری که به موسیقی و خوانندگی علاقه داره.
همیشه یکی از سؤالهای زندگیم از دوران نوجوانی این بود که چرا خانمها نمیتونند مثل مردها بخونن؟ چرا نمیتونن توی کشور خودشون فعالیت موسیقی داشته باشند؟ چرا نباید دنبال خواستهی قلبیشون برن و همیشه سرکوب میشن؟ همین سؤالات باعث نوشتن آوای ستاره شد، دلم میخواست با نوشتن این رمان از دنیایی که یک دختر علاقهمند به موسیقی داره بنویسم، از خطرات احتمالی که ممکنه توی استودیوها و توسط افراد سودجو اتفاق بیفته، از پیشنهادهای کثیف و بدی که توی این راه به دخترها داده میشه، از فشار خانواده و جامعه بر روی کسایی که به موسیقی و خوندن علاقه دارند!
آگاه سازی خانوادهها برای حمایت از خواستههای فرزندهاشون.
آگاه سازی مردم راجع به باورهای غلطی که سالیانه سال توی جامعهمون در گردشه، باور اینکه دختر نباید خواننده بشه یا تو زمینهی موسیقی فعالیت داشته باشه.
آگاه سازی دخترها از فعالیتهای پنهانی و به دور از اطلاع از خانواده در زمینهی موسیقی و استودیوهای زیر زمینی.
ساحل دختری نوجوان و سادهست که رویای خوانندگی داره و با معرفی دوستش مریم، با پسری به نام سامان آشنا میشه. سامانی که رپری غیرمجاز اما با استعداده. ساحل و سامان روز به روز محبوب و معروفتر میشن و همه چیز خوب پیش میره تا اینکه یک روز ساحل توی استودیو مورد تجاوز قرار میگیره و اون متجاوز کسی نیست جز…
تقدیم به دخترهایی که زندگیشون توی دنیای موسیقی خلاصه شده و توی این زمینه همیشه محدودیت دارند. دخترهایی که همیشه منع شدند و توی این راه مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، دخترهایی که بهخاطر قوانین این سرزمین و مخالفتهای خانواده از موسیقی و خوانندگی دل کندند اما هنوزم روحشون برای این هنر دلنشین پر میکشه. دنیا به صدا و هنر قشنگ همتون نیاز داره، از تلاش کردن دست نکشید.
تلخ است اگر بگویم من کاری نکردهام ولی حسابی در این مدت تاوان پس دادهام؛ تاوان اشتباه دلم را، تاوان سادگیام را، تاوان دختر بودن و بیاجازه خوانندگیام را… تاوان غیر قانونی بودنم را!
***
درکم نمیکنی چون نمیفهمی دوست ندارم کسی صدای لعنتیت رو گوش کنه! درکم نمیکنی چون نمیفهمی دلم نمیخواد کسی رو جز خودم دیوونهی صدات کنی، تو درک نمیکنی چون نمیفهمی داری تموم قلبم رو مال خودت میکنی، درک نمیکنی چون نمیفهمی وقتی کارهای مریم رو دیدم و شنیدم چقدر از خودم بدم اومد که تو رو میونمون انداختم و عذابت دادم، درک نمیکنی چون نمیدونی چقدر دوستت دارم!
ساحل: توانا و لایق، محکم و شکست ناپذیر، ساده و خوشبین.
سامان: منفور و مغرور، لجباز و کینه توز، زرنگ و زیرک.
آرمین: متواضع و محبوب، حامی و بیخطر، ملایم و شکیبا.