مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان مرد مجنون

هشتگ ها :

#ممنوعه #غیرمجاز #پایان_خوش

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

توضیحات مهم رمان مرد مجنون

این رمان جلد دوم می باشد و نام جلد اول «دو آوازی» بوده و بصورت کامل در اپلیکیشن موجود است.

موضوع اصلی رمان مرد مجنون

سرگذشت کسی که بعد از طلاق و آزار همسرش، به دلیل بیماری‌ های اعصاب و روان در تیمارستان بستری بوده و بعد از بهبودی، وجود شخصی خاص، سبک زندگی‌ اش را تغییر می‌دهد.

هدف نویسنده از نوشتن رمان مرد مجنون

اینکه همه‌ی آدمها بد نیستن. بلکه توی طیف خاکستری هستن و اگر بخوان، معجزه‌ی عشق می‌تونه اونا رو سرپا کنه و پلیدی رو از وجودشون پاک کنه.

پیام های رمان مرد مجنون

تربیت خانوادگی و اینکه مشکلات خیلی از ماها، ریشه‌ در کودکی داره. سختگیری بیش از اندازه به فرزندان، باعث می‌شه که اونا به تباهی کشیده بشن.

خلاصه رمان مرد مجنون

نواب که به دلیل بیماری‌های اعصاب و روان، در تیمارستان بستری بود، بعد از مدتی بهبودی پیدا میکنه و بیرون می‌آد. اون درصدده که دخترشو ببینه، اما همسر سابقش از این اتفاق واهمه داره. نواب که می‌خواد باز هم راه گذشته‌ اش که چیزی جز هرزگی نبوده رو پیش بره، با مانا مواجه می شه. دختری که وقتی برای اولین بار می‌بیندش، بهض حالت تهوع دست می‌ده؛ اما همین دختر، مسیر زندگی اونو عوض می‌کنه.

مقدمه رمان مرد مجنون

این رمان، جلد دوم رمان دوآوازی است و سرگذشت نواب بعد از اتفاقات جلد اول را روایت می‌کند.

مقداری از متن رمان مرد مجنون

قلب بی‌جنبه‌ ام با یادآوری کلماتی که خوانده بودم، به تپش عجیب و شاعرانه‌ای افتاد که لبخند به روی لبم آورد. مانا گفت که فکر می‌کند عاشقم است، اما… روی «اما» چشم می‌بندم و می‌دانم که وزنش ثقیل است. اما کوه هم که باشد، می‌شوم نواب کوه‌کن. به خاطر مانا تمام اماها را با تیشه از ریشه می‌زنم. می‌دانم که می‌توانم.

دیالوگ:
– نمی‌ترسم، من از خدا نمی‌ترسم. من از خدای مانا نمی‌ترسم… من از کسی که مانا رو برای من فرستاد نمی‌ترسم. با همین حرفات به این روزم انداختی مامان. اون‌قدر سخت‌ گرفتی، اون قدر بهشت و جهنم کردی که الان تو این برزخ اسیر شدم. نذاشتی خدا رو واسه خود خدا بپرستم. گفتی کار خوب کنی می‌ری بهشت، بد باشی یه راست میندازنت جهنم. نذاشتی واسه خود خدا خوب بشم. یه خدایی از حرفات واسه من ساختی که هیچ‌جوره نرم نمی‌شه و دائم پی انتقامه که در جهنمو باز کنه و با کوچیک‎ترین خطایی پرت‏مون کنه اون تو. نگفتی خدا مهربونه… نگفتی می‌بخشه… نگفتی از همه‌ی آدمای این دنیا باگذشت‌تره.
***
– چیزای باارزش همیشه از توی خرابه‌خسته‌ها پیدا می‌شن. این‎جا جواهری مثل مانا زندگی می‌کنه، این‏جا نوابو گرفتن و دفن کردن و یه نواب جدید از زیر خاک بیرون کشیدن. شدم زیرخاکی… اما باارزش‌تر از قبلم.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان مرد مجنون

نواب احمدی: خودخواه، خشمگین، عصبی ( طی رمان تغییر می‌کنه و به آدم نسبتا خوبی تبدیل میشه )
مانا ستوده: نجیب، بروگرا، کاری و مسئولیت‌پذیر، خستگی ناپذیر

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید