مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان تزویر

سال انتشار : 1397
هشتگ ها :

#پایان_خوش #براساس_واقعیت #رمانتیک

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان تزویر

ازدواج‌ های بدون شناخت و بر پایه‌ ی لجبازی با خانواده.

هدف نویسنده از نوشتن رمان تزویر

سخت‌گیری‌های خانواده و دخیل کردن مشکلات خودشون توی رابطه.

پیام های رمان تزویر

القای تجربه‌ی لج و لجبازی آخر و عاقبت نداره و سنگ انداختن بین دو نفر ممکنه منجر به مشکل بزرگتر بشه.

خلاصه رمان تزویر

فرزاد که خانواده‌ ی سرشناسی توی شهرشون داره، عاشق دخترخاله‌شه و خواهر بزرگترش به خاطر اختلاف با خواهرهای دختر، یه جورایی مانع وصلتش میشه. اونم سر لج‌بازی نیره رو می‌گیره که هم ازش بزرگتره و هم پشت سرش هزار تا حرف هست.

مقداری از متن رمان تزویر

-مامان نمی خوام نیره جهیزیه بیاره فقط خودم یه سرویس خواب می خرم . اینو هم تو خواستگاری مطرح کن!
زینت متحیر از این همه عجله و اصرار پسرش با لحنی که تعجب و ناراحتیش رو در بر داشت جواب داد:
-آخه این خواستگاریه یا بله برون !ما عروس رو ندیده و خونواده اش رو نشناخته همون جلسه اول حرف جهیزیه و ماه عسل رو بزنیم!مگه میشه ؟؟
فرزاد با ناراحتی و کمی عصبانیت ناشی از موقعیتی که گیر کرده بود تند شد:
-مادر من شما ایراد نگیری کسی چیزی نمیگه !من با اونا هماهنگ می کنم که هرچی الان من گفتم ایراد نگیرن !شما هم سنگ ننداز لطفا! ده بار که نمی خوایم بریم و بیاییم …
یه بار میریم همه حرفا و قول و قرارمون رو می ذاریم که تا هفته آینده عقد کنیم؛ تموم شه بره پی کارش!!!
زینت و فریبا یه نگاهی بهم انداختند،درک این همه عجله و برخورد فرزاد سخت بود. علاقه ای تو لحن صحبتش دیده نمی شد. عشقی که تو جریان خواستگاری نسیم ازش دیده بودند هم ذره ای تو رفتارش نبود…..
فرزاد حرفاشو زد و به اتاقش پناه برد. زینت نم اشکش رو گرفت و با بغض گفت:
-بچمو چیز خورش کردن! این همونه که هی غذا درست می کرد می آورد براش!خدا می دونه چی تو غذاهاش می ریخت!
حاجی نگران نگاه می کرد و سری تکون داد و به احمد رضا رو کرد:
-میشه این پسر اینقدر شیدا شده باشه که تو روی همه وایسه بگه سریع تا هفته آینده عقد کنیم!من باورم نمیشه !من که میگم یه مشکلی هست!هوم ….تو چی فکر می کنی؟؟؟
احمد رضا یه نگاهی به فریبا انداخت و مطابق معمول نخواست که نظر بده و دخالت کنه برای همین شونه ای بالا انداخت و جواب عمویش را اینطور داد:
-جوونن عمو جان !تب عشقشون داغه!نمیشه ایراد گرفت !ان شاء الله که خیره !

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان تزویر

فرزاد: پسر ساده و چشم و گوش بسته که با جنس مخالف ارتباط صمیمی نداشته.
نیره: دختری که توی رابطه با مردها با تجربه‌اس و برای فریب دادن فرزاد از هیچ کاری روگردان نیس.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید