
#پایان_خوش #جنایت #ترنس #اوتیسم #فقر #ثروت #طمع #وسوسه
تعداد صفحات
نوع فایل
سرگذشت دختری که سرپرست خانوار است و برادری مبتلا به اوتیسم دارد و داستان پسری که قبلاً دختر بوده است.
تغیر دید منفی مردم نسبت به اوتیسم و افراد ترنس.
مثلا آگاه سازی مردم از مشکلات افراد ترنسجندر و همین طور افراد مبتلا به اوتیسم.
پایین شهر، آسمان و حبیب توی یه خونهی حیاط مشترک زندگی میکنن و دربهدر دنبال پولن تا خرج عروسیشونو بدن. آسمان پدر و مادرش رو از دست داده و سرپرست خانواره. حبیب هم بیپول و آس و پاسه.
بالای شهر، کاملیا که بچه اشو تازه از دست داده و برادرش بردیا که قبلاً ترنس بوده و مادرش پسش زده، زندگی میکنن.
چی میشه که سرنوشت حبیب و آسمان، به تقدیر این خواهر و برادر گره میخوره؟
ـ فکر کردی رانندهتم که رفتی اونجا نشستی؟
آسمان رو از او گرفت و سرش را بهطرف شیشهی کنارش چرخاند. حبیب صاف نشست و با حالتی عصبی پلکهایش را مالید. با غیظ پرسید:
ـ مگه چند وقته باهاشی که پا شدی باهاش اومدی شمال؟ اینقدر صمیمی شدین؟!
ماشین را به حرکت درآورد و آسمان حرصی جواب داد.
ـ قرار بود همین امروز برگردیم. فکر کردی همه مثل خودت آشغالن؟!
حبیب خندهای عصبی سر داد و با حرص کمربندش را بست.
ـ فکر کردی برت میگردوند؟ تا همین امشب کارشو نمیکرد، ولکنت نبود.
آسمان جیغ زد:
ـ صداتو ببر و در مورد اون حرف نزن. بردیا پاکترین مردیه که دیدم.
حبیب به تمسخر قهقهه زد.
ـ مرد؟! یه چیزی بگو آدم خندهش نگیره. تو داری با یکی میپری که قبلاً دختر بوده. میفهمی اینو؟
تمام حرفهایش را عربده زد. آسمان لب روی هم فشرد و بغضش ترکید.
ـ خفه شو حبیب! اون از تو و امثال تو هزار برابر مردتره.
اشکش را پاک کرد و حبیب باز هم نعره زد.
ـ هیچ میدونی نمیتونه بچهدار بشه؟! اینو میدونی؟ بهت گفته یا اسکلت کرده؟
آسمان پوفی کشید و سر تکان داد.
ـ گفته. تو نمیخواد حرصشو بخوری.
لحن حبیب این بار التماسآمیز شد.
ـ با این حال بازم باهاشی؟! آره آسی؟!
ـ به تو ربطی نداره. رانندگیتو بکن!
حبیب نیشخندی زد و ابروهایش در هم گره خورد.
ـ حیف نمیفهمی چقدر میخوامت! حیف!
آسمان با حالتی عصبی خندید و چیزی نگفت. حبیب جلوی پاساژی بزرگ نگه داشت و خواست پیاده شود که آسمان با کنایه گفت:
ـ مثل اینکه به زندگی تجملاتیت عادت کردی! من کی از اینجور جاها خرید کردم که دفعهی دومم باشه؟ برو بازاری جایی.
حبیب پیاده شد و در را برای او باز کرد.
ـ کاملیا پیام داده خودم واسهت بخرم. پیاده شو!
بردیا: مهربانی و مردانگی.
آسمان: تلاشگر و سختکوش.
حبیب: طماع و حسود.
کاملیا: سادهلوح و زودباور، مهربان.