
#استاد_دانشجویی #نا_مادری #پایان_خوش
تعداد صفحات
نوع فایل
اسم من کوروشه، سالها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم…
اما سه سال قبل، دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچکتر بود، طوری عشوه و کرشمه برام می اومد که گاهی وقتها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم، جوری ناز می کرد و منو مغلوب خودش می کرد که افسار از کف می دادم، با این حال اصلا دم به تله نمی داد به اصطلاح پا نمی داد و وارد هیچ مدل رابطه ای با من نمی شد، عاشق شده بودم، روباه دست نیافتنی من کاری کرد که برای بدست اوردنش پا پیش بذارم و …