مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

رمان مردی پشت نقاب

نام ناشر:  باغ استور
سال انتشار : 1400
هشتگ ها :

#پایان_خوش #مثبت15 #انتقانی #رازآلود #خارجی

تعداد صفحات

930

نوع فایل

اندروید و iOS
موضوع اصلی رمان مردی پشت نقاب

داستان دختری که برای کار وارد عمارت لرد شدو میشه. مردی که پشت یک نقاب چهره اش رو همیشه مخفی میکنه اما راز هایی پس این نقاب نهفته . رازهایی که به زودی همه عمارت رو درگیر میکنه.

هدف نویسنده از نوشتن رمان مردی پشت نقاب

سرگرمی، به چالش کشیدن ذهن مخاطب .

پیام های رمان مردی پشت نقاب

همیشه چیزی که می‌بینیم کل ماجرا نیست، انتقام یه چاقو دو لبه است ، آسیب روح خیلی سخت تر از جسم درمان میشه …

خلاصه رمان مردی پشت نقاب

کلارا دختر پر شر و شوری که بعد از یاغی گری هایی که تو خونه پدرش داره موفق به ازدواج با هیچ مردی نمیشه به اجبار مجبور میشه برای کار در منزل لرد شدو ، به خونه این مرد اسرار آمیز بیاد. جایی که کم کم کلارا متوجه رمز و راز هاش میشه. عمارتی که کلارا تنها دختر اونجاست! و مردی که پشت نقاب عجیبی پنهان شده! اما به دنبال لمس کلاراست… مردی که اعتراف میکنه سالهاست هیچ دختری رو لمس نکرده…

مقداری از متن رمان مردی پشت نقاب

با حرص برگشتم سمت در که با صدای قاطع و سردی گفت
– یادم نمیاد بهت اجازه داده باشم بری بیرون!
خشک شدم
لرد مکث کرد و گفت
– حتی یادم نمیاد بهت اجازه داده باشم از پیش من بری کنار!
آروم برگشتم سمت لرد
سرد نگاهم کرد و گفت
– برگرد سر جایی که بودی کلارا!
با ترس آروم برگشتم جایی که بودم
مضطرب دست هام رو تو هم قفل کردم
نگاه لرد از چشم هام پایین رفت
حس کردم رو لبم ثابت شد، اما زود پایین تر رفت و …
رو دستم ثابت شد
یهو دستش رو آورد جلو
دستم رو تو دستش گرفت و گفت
– چی شده؟
دستم کامل تو دست لرد قرار گرفت.
دست داغش، باعث شد بدنم داغ شه. نگاه کردم
روی پوست دستم کمی سوخته و سرخ بود.
لرد نرم انگشتش رو روی دستم کشید و من لب زدم
– به تنور خورد …
هر دو ساکت بودیم
من تو آتیش
آتیش این لمس داغ
لرد نفس عمیقی کشید
دستم رو رها کرد و گفت:
– بهتره بری بیرون کلارا !
ناخوداگاه لب زدم:
-چرا؟
سر بلند کرد
نگاه داغش تو چشم هام قفل شد و گفت:
– چون سالها بود زنی رو لمس نکرده بودم…

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان مردی پشت نقاب

کلارا، دختر پر انرژی، با هوش و کنجکاو .
لرد شدو ، مردی خوش قلب اما به دنبال انتقام از دشمن خاندانش حاضر به هر کاری هست.

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • خیلی خیلی دوسش دارم😍 رمان دلنشین و قلم نویسنده ها خیلی شیوا و قوی بود، و میدونم قراره زیاد این رمان و دوره کنم😅🥰حتما پیشنهاد میکنم🤩🤩

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید