مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان هیما

سال انتشار : 1399
هشتگ ها :

#پایان‌_خوش #پایان_باز

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان هیما

در رمان به موضوعات مختلفی مثل مشکلات ترنس‌ها واهداء اعضا و زلزله‌ی بم وبازماندگان اشاره شده اما کلاَ تم رمان عاشقانه وکمی روانشناسیه.

هدف نویسنده از نوشتن رمان هیما

یادآوری زلزله‌ی هولناک بم و همه‌ ی زلزله هایی که خیلی از مردم سرزمینم را داغدار و تنها می‌کند، قدردانی از کسانی که اهدای اعضا دارند، ایجاد سرگرمی.

پیام های رمان هیما

تو زندگی لحظه‌ هایی هست که انسان باصبر و شکیبایی باید از آنها عبور کنه، امتحان الهی همیشه در زندگی هست و فقط امید به اوست که عبور از این سختی را آسان می‌کند.

خلاصه رمان هیما

قلب وفا به کوهیار پیوند می‌شود. خوابهای شبانه‌اش آغاز می‌شود و او برای اینکه بفهمد صاحب قلبش که بوده شروع به جستجو می‌کند و این جستجو او را به سمت معشوقه‌‌ای می‌کشاند که قلبش زمانی برای او می‌طپیده.

مقدمه رمان هیما

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

مقداری از متن رمان هیما

هیما چشم باز کردو با چشم‌های به اشک نشسته به زنی که کنار کوهیار بود نگاه کردو دوباره چشم برهم فشردو اینبار صدای کوهیار بود که توی گوشش می‌پیچید “با دختری به اسم آیسان آشنا شدم” هیما پلک باز کرد واولین قطره اشک روی گونه‌اش نشست. آیسان جایی نشسته بود که او چندروز پیش درخانه کوهیار نشسته بود. سرش زیر گردن کوهیار بودودستش موهای اورالمس می‌کرد. قطره دوم درشت اشک از چشمش چکید. آیسان صورت پس کشیدو باچشمانی خمار به کوهیار زل زد. اشک‌های هیما حالا رودی بود روی گونه‌هایش. چیزی را که می‌دید باور نمی‌کرد. این واقعیت نبود. حتی اگرخاله این نقشه را کشیده باشد کوهیار نباید به آیسان اجازه می‌دادتا این مرحله به او نزدیک شود. این نزدیکی یعنی کوهیار هیچ عشقی به او ندارد که اگر عاشق بود اجازه نمی‌داد چیزی که متعلق به هیماست توسط دیگری حرمتش بشکند. مطمئن بود اگر کوهیار به او خیانت کند قلب وفا این کاررا نمی‌کند. مگر… مگراینکه قلب وفاهم مرده باشد. هق خفه‌ای زد که صدایش مزاحم خلوت آنها نشود واشک با قدرت بیشتری به صورتش هجوم آورد. با صدای پسر جوان که پشت سر هیما ایستاده بود سرها بطرف هیما چرخید: خانم شما اینجا چی‌کار می‌کنید؟ کی اجازه دادبیاین داخل!!
کوهیار با دیدن هیما وچشمان خیسش چنان از جا پرید که آیسان تعادلش را از دست دادو روی زمین افتاد. هیما چشم دوخت به چند دگمه بالای پیراهن کوهیار که باز شده بودو فینی بالا کشید. کوهیارکف دست‌هایش را تا آرنج بالا آورد به نشانه صبر کردن وگفت: هیما… هیما جان داری اشتباه می‌کنی… اونطور که به نظر میاد نیست.

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان هیما

هیما= مهربان، دلسوز، باگذشت.
کوهیار= دل رحم، جدی، تعصبی.
شیما= همراه، مهربان، پرانرژی.
متین= حامی، مقاوم، عاقل.
میترا= رفیق، همراز، دلسوز.
وفا= ساکت، صبور، غمگین.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید