
#رازآلود #پلیسی #روانشناسی
تعداد صفحات
نوع فایل
سرگذشت دختری که فرزند یک شخصیت سیاسی مهمه (آقازاده است) و بعد از اشتباه پدرش و از بین رفتن اعتبارش دچار مسائل اجتماعی و شخصی مختلفی میشه.
هدف این است که مخاطب در طی داستان درک کند قضاوت اشتباهی است که ميتواند زیان های بسیاری را به بار بیاورد.
نشان دادن اینکه طمع تا چه حد ميتواند مخرب باشد
قضاوت نکردن افراد
دوری کردن از انتقام جویی
ویولت که دختر یک تاجر سرشناس و بانفوذ و به اصطلاح آقازاده است اختلافات زیادی با پدرش دارد او معتقد است پدرش بهزاد هیچگاه به او اهمیت نداده و تنها به دنبال بالابودن جایگاه خود بوده بنابراین به تنهایی رو آورده او دختری بیپروا و جسور است که تنها با شاهرخ مشاور بهزاد ارتباط دوستانه ای دارد و هیچکس را به حاشیه امن زندگی اش راه نمیدهد اما همه چیز با افشا شدن اختلاس بهزاد بهم میریزد و این بهم ریختگی شرایط ویولت را مجبور به رودررویی با سرگرد حامیم پناهنده میکند بعد از رفع اتهام از ویولت شاهرخ که در همه چیز با بهزاد همکاری داشته از کشور خارج ميشود ویولت فکر میکند تهدیدهای حامیم آن ها را از هم دور کرده بنابراین تصمیم میگیرید به حامیم نزدیک شده و برای گرفتن انتقام آبرویش را ببرد باید دید عشق حامیم اوضاع را تغییر میدهد یا آتش انتقام.
شارلوت زیبای من با آن موهای بلوند و چشم های آبی. یک زن زیبای آمریکایی که همیشه بوی خوش شنل میداد. مرلین مونرویی بود برای خودش. زیبایی کمنظیرش از او یک ستاره ساخته بود. ستاره ای که آواز میخواند و چیزی به سوپراستار شدنش نمانده بود که درگیر عشق جوانی ایرانی شد.
عشق بهزاد بازرگان که از شارلوت یک زن خانه دار ساخت. بهزادی که در آنجا درس میخواند و حقوق ناچیزی را که از کارگری در رستوران میگرفت خرج تهیه بلیت برای تماشای اجرای شارلوت میکرد.
پسری بیست و چند ساله که هرشب جایی ثابت درست مقابل شارلوت مینشست و انقدر با نگاهش عشق به جان شارلوت ریخت که درنهایت قلبش را تسخیر کرد. بعدها شارلوت فهمید که بهزاد چشم و ابرو مشکی با آن چهره شرقی جذاب و دلربا عاشق مرلین مونرو بوده و شباهت شارلوت با او دلش را برده نه خودش. البته برای شارلوت فرقی هم نداشت. عشق و هیجان روزها و سال های ابتدایی آشنایی به هر حقیقتی چیره است.
گذشته ها که گذشته اما من هنوز هم معتقدم که اگر شارلوت خود را درگیر عشق بهزاد نکرده بود حالا یک ستاره بود. اصلا بیخیال همه چیز. حالا که شارلوت عزیز من نبود که دیگر این چیزها اهمیتی نداشت.
ویولت جسور، بیپروا، مستقل
شاهرخ حیله گر، دروغگو
حامیم باهوش، آرام، جدی در کار