
#ازدواج_سفید #ازدواج_سنتی #ازدواج #اربابی #ارباب_برده #پایان_خوش #مثبت15 #رازآلود #سلطه #روابط_خاص #نامتعارف
تعداد صفحات
نوع فایل
رمان شوکای من یک رمان عاشقانه ایرانی است که در این رمان درباره دختری به نام شوکاست .
سرگذشت دختری که در گذشته مورد آزار جنسی قرار گرفته و حالا با وجود گذشتن یک سال در محل کار جدید هنوز آزار ها ادامه داره . با مردی آشنا میشه که خودش مثل شوکا گذشته پر رمز و رازی داشته و این دو روح زخمی سعی دارن به هم کمک کنند.
نویسنده این رمان عاشقانه و اجتماعی ایرانی را با هدف آشنایی خانواده ها و نوجوون ها با چالش های ازدواج . مخصوصا ازدواج فامیلی. مشکلات دوستی دراز مدت و روابط بدون تعهد نوشته است .
شناخت معایب و مزایای ازدواج های سنتی، مدرن و سفید
خطرات روابط بدون شناخت
نیاز به روانشناس و مشاوره برای حل مشکلات
بیان چالش های واقعی زندگی
شوکا با رازی که در گذشته اش داره در حال دست و پنجه نرم کردنه. میخواد یه زندگی جدید شروع کنه و کارش رو در آزمایشگاه شروع میکنه غافل از اینکه گذشته تا کامل حل نشده دست از سر ما بر نمیداره. تو این مسیر کنار مردی قرار میگیره که اتفاقات زندگی کاملا براش بر عکس شوکا بوده. دو روز زخمی، در کنار هم ، در حالی که میخوان به هم کمک کنن اما کسی نمیدونه این کار کمکه یا یه نوع دیگه از آزار….
فضای کوچیک آشپزخونه با ورودش انگار کوچک تر شده بود
بی اراده یه قدم عقب رفتم و خوردم به در تراس!
تعجب و عصبانیت تو چشم هاش بیشتر شد و کلافه گفت
– خوبی خانم دلیر!؟
باید میگفتم نه
نه من تو فضای بسته عصبی میشم
باید میگفتم این کمبود فضا حالمو بد میکنه!
اما دهنم خشک و تلخ بود
دو قدمی من ایستاد
دستش رو آورد جلو و گفت
– میشه اون مچ بند رو ببینم!
بدنم آروم داشت شروع به لرزیدن میکرد
من … من میخواستم اینجا کار کنم …
یه مچ بند بود.
باید خیلی طبیعی بهش میدادم
به سختی سر تکون دادم و دستم رو بالا آوردم
نگاهم رو از چشم های نافذش گرفتم تا بیشتر از این غرق قدرتش نشم
لرزش دستم مشهود بود
اما بدون اینکه مچ دستم پیدا بشه مچ بند رو بیرون آوردم و تو دستش گذاشتم
مردد نگاهش کردم
فکر میکردم به مچ بندم نگاه میکنه
اما نگاهش به دست چپم بود که کنارم نگه داشته بودم
دستش رو بست و مچ بند رو تو مشتش گرفت
آروم پرسید
– مچ دستتون مشکلی داره؟
با تکون سر فقط گفتم نه
چون صدام رو از دست داده بودم
نگاهم کرد و گفت
– پس میشه ببینم؟
شوکا دلیر دختر سفید رو با چشم های درشت ۲۳ ساله
مازیار ملک ۳۸ ساله مرد خوش سیما اما کاملا جدی و قانون مند ، مالک آزمایشگاه
محسن احمدی پسر ۲۷ ساله قد بلند، چهارشونه و خوش قیافه ، پسر خاله شوکا ! شوهر سابق شوکا!
۵ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
سلام عاشق رمانهای بنفشه عزیز، مخصوصن چون رئال هستن شدم و عاشق رمان دختری با قلب زرد که با نگار عزیز نوشتن… الآن هم دارم شوکایمن رو میخونم تو باغاستور که خیلی هم دوستش دارم و تنها انتقادی که میتونم داشته باشم(که البته شاید انتقاد نباشه) مشکل من با سریالی بودنشه😔 چون هم عادت دارم رمان رو تموم کنم مخصوصن وقتی جذبش شدم هم اینکه تا یک هفته بعد که آپدیت میشه یه جورایی، جزئیاتی ازش رو فراموش میکنم(چون در حال خوندن چند تا رمان هستم که بعضیشون مثل حریر و حرارتِ بنفشه جان سریالیه😔)که روی لذت بردنم از خوندنش تاثیرگذاره
ولی خیلی ممنون از انتخاب این داستانهای زیبایِ واقعی و قلم زیباتون❤❤❤🌹🌹🌹
دوست داشتم ممنون بنفشه و نگار عزیز
خیلی رمان جذابیت. ممنونم از نویسنده ها. عاشق مازیار شدم 😅❤️
سلام عزیزم من برای خرید شوکا ی من هزینه واریز کردم ۳۰ تومان ولی متاسفانه نمی تونم بخونم اصلا برای من باز نمیکنه
هم همین مشکل داشتم اما پشتیبانی پیام دادم درست شد.
۱.درون برنامه از بخش #بیشتر و صفحه #تماس_با_ما با ادمین صحبت کنید.
۲.از طریق آیدی تلگرام @baghstore_admin مشکلتونو پیگیری کنید.