
#عاشقانه، #اجتماعی، #رئال
تعداد صفحات
نوع فایل
ازدواج تحمیلی
آشنایی با دنیای واقعیتها
رو در رو شدن با واقعیتهای زندگی نه رویاهای آن
ملودی یه دختر جذاب و نقاش که عاشق پسرداییش باربد!
باربد اتش نشان و کوچیکترین علاقهایی به اون نداره و یکی دیگه رو دوست داره.
پدر و مادر باربد حدود سه سال گذشته بحث نامزدی ملودی و باربد رو مطرح کردند که باربد از سر ناچاری و به خاطر احترام به پدر و مادرش پذیرفت و معتقد بود که با رفتارهای سرد و یخیش تو دوران نامزدی میتونه ملودی رو فراری بده. در صورتی که ملودی به قدری شیفتهی باربد بود که تمام این ها رو به خاطر فشارهای کاری میدونست. شب عروسی، ملودی کلی از عکس های باربد رو طراحی کرده بود که میخواست بهش هدیه کنه ولی باربد با تمام بیرحمی میگه عاشق یکی دیگهاس و باید طلاق بگیرین.
ملودی به شدت جا میخوره ولی به خاطر ابروی پدر و مادرش توی در و همسایه و فامیل مجبوره مدت کوتاهی رو با باربد زندگی کنه تو این میون کلی فراز و نشیبها پیش میاد که خوندنش خالی از لطف نیست.
به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ تویی هستم که هیچ خیابانی را با تو قدم نزده ام.
اما تو در تمام خاطرات من راه میروی….
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی.
خشن تر، عصبی تر، کلافهتر و تلختر
و جالبتر اینکه با اطراف هم کاری نداری.
همهاش را نگه میداری
و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی
که دلتنگش هستی.
باربد: آتشنشان، فردی بسیار تعصبی بر روی داشتههایش، درعین حال جدی و بسیار دلسوز
ملودی: نقاش، دختری مهربان و عین حال بسیار ساده
پارسا: فردی که عاشق ملودی است و مدام فتنه افکنی میکند