مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

دانلود رمان - اپلیکیشن تخصصی رمان عاشقانه

رمان بی نقاب

سال انتشار : 1401
هشتگ ها :

#عاشقانه #درام #روانشناسی #قاتل_سریالی

این رمان به درخواست نویسندۀ آن در این مجموعه منتشر شده است.
بدیهی ست که دانلود و مطالعۀ این رمان از هر سایت و اپلیکیشنی بجز باغ استور بدون رضایت و اجازۀ پدیدآورندگان اثر می باشد.

موضوع اصلی رمان بی نقاب

سرگذشت دختری که نقابی بر گذشته‌اش نهاده‌اند!

هدف نویسنده از نوشتن رمان بی نقاب

ایجاد سرگرمی
نشان دادن کمک به دیگران و نجاتِ زندگی…

پیام های رمان بی نقاب

آدم‌ها در بدترین موقعیت هم نباید سکوتت کنند. بلکه باید خود را از مهلکه نجات بدهند و به دیگران هم کمک کنند.

خلاصه رمان بی نقاب

از قتل لیلا دو ماه می‌گذرد، اما نجواهای قاتل دامن‌گیر بهترین دوستِ لیلا، یعنی طنین شده‌اند. او درگیر روزگار و معماهای عجیبش می‌شود؛ همچنینِ درگیر پسری که مُدام تعقیبش می‌کند و او را زیرِ نظر دارد. حقایقی تلخ افشا می‌شوند، پرده‌ها کنار می‌روند و او چاره‌ای ندارد، جز آن‌که هشدار پیش از مرگ لیلا را باور کند!

مقداری از متن رمان بی نقاب

دستی از پشت روی دهانم نشست. دست دیگرش را اطراف گلویم حلقه کرد. دست و پا زنان، جیغ می‌کشیدم. فریادم پشت دستان قدرتمندش، خفه می‌شد. با پا در را بست و حال تنهای تنها بودم! هنگامی که آن پارچه‌ی سفید را روی دهانم قرار دادم، تمام عضلات بدنم منبسط شد. نمی‌توانستم دست و پا بزنم. نمی‌توانستم فریاد بکشم. سرم شُل شد و از پشت روی شانه‌اش افتاد. چشمانم سیاهی رفتند و کم‌کم لامپ‌های خانه هم مقابل چشمانم کم‌نور شدند.
پیش از اینکه در سیاهی مطلق فرو بروم، نجوایش در گوشم گُم شد.
– آروم بخواب…

نام شخصیت های مهم و ویژگی های آنها در رمان بی نقاب

طنین: زیبا و ظریف، درون‌گرا و کم‌صحبت، دچار فوبیا، نفرت از باران، چشم‌های سبز، نقش اصلی داستان و با زندگی مرموز!
رُهام کیانی: پسرِ 29 ساله‌، ورزشکار، درون‌گرا و کم‌صحبت، جدی بودن، مرموز و در ظاهر جذاب، تیم لباس‌هایش معمولا مشکی و رنگ‌های تیره است.
لیلا: مهربان، نویسنده، توسط یک قاتل مجهول به قتل رسید
رامین: برادر بزرگتر طنین، دانشجوی رشته‌ی جانورشناسی، موهای قهوه‌ای کوتاه
سرگرد: مردی میانسال و جدی، با افکاری مرموز، معمولا لباس‌هایش فُرم چهارخانع و قرمز و مشکی دارد.
خانم بُکایی: از ماموران ویژه‌ی پلیس، دختر او نیز به قتل رسیده و گذشته‌ای مرموز دارد، زنی زیبا و ساده
پدرِ طنین ( ناصر رحیم‌پور ): مردی میانسال، روانشناس، دارای ذهنی متفکر، با افکاری که سعی در پنهان کردن آن‌ها از طنین دارد.
امیر: پسری که به تازگی، همسایه‌ی طنین و خانواده‌اش شده و در پی او نیز، اسرار پنهانی وجود دارد.

عکس نوشته

ویدئو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید