
#رمان_عاشقانه #پایان_خوش #رمان_ترسناک #رمان_عاشقانه
تعداد صفحات
نوع فایل
رمان «بعد مردگان» درواقع ادامه و جلد دوم رمان «تونل نفرین شده» است. جلد اول را در صفحه نویسنده می توانید بصورت کامل پیدا کرده و مطالعه کنید.
سرگذشت کسانی که تحت تاثیر یک نفرین، در مدرسه اسیر شدهاند و نمیتوانند از آن خارج شوند.
ایجاد سرگرمی
همکاری و اتحاد، سپر قدرتمندی در برابر مشکلات آیندهست!
در ادامهی رمان تونل نفرین شده، دانشآموزان تحت تاثیر نفرین در مدرسه اسیر میشوند. چندین روز از زمانِ ورودشان به بُعد مُردگان میگذرد و هیچ راهی برای خروج از مدرسه نیست، تا اینکه یک شب اتفاق عجیبی میاُفتد! باز هم آن تونلی منفور، زیرِ مدرسه پدیدار میشود که بچهها را فرا میخواند و….
سریع چاقو را برداشتم و نگاهش کردم. همانطور که خون از لبهی تیز آن میچکید، ناگهان با چشمان خودم ناپدید شدنش را دیدم! چاقو ناپدید شد و من خیره به دستانِ خالیام، میخکوب شدم. لب زدم:
– ناپدید شد!
آقای کلارک سرش بالا گرفت و گفت:
– چی؟
با دیدن دستان خالی من و نبودن چاقو زبانش بند آمد!
لیام: پسرِ سالِ آخری دبیرستان که شخصیتی تُخص و شلوغ دارد. نکتهی مثبت او، شجاعت و تلاش برای برطرف کردن مُشکلات است.
مدیر ( الکس شروین ): مردی چهل ساله با موهای بلند که دوستِ صمیمیِ عمویِ لیام است. او پس از فوت پدرش، مسئولیت مدرسه را به عهده گرفته است. رابطهی خوبی با خانوادهی لیام دارد. صمیمیترین دوستِ او، آقایِ کلارک یعنی معلم ریاضی مدرسه است.
آقای کلارک: معلمی سی ساله، اخلاقِ خُشک و جدی، موهای سفید و چشمان آبی، بیشتر دخترانِ مدرسه عاشقِ او هستند، خوش چهره و ورزشکار است و با الکس شروین، دوستِ صمیمی است.
دنیل: شاگرد اول کلاس، پسری که شخصیتش با لیام متضاد است. او درسخوان و باهوش است، زود جوابِ معماها را بدست میآورد، در ابراز احساسات ضعیف است و لیام او را اعصاب خُردکنترین آدمِ دنیا خطاب میکند.
کریس: تنها پسر خوش قیافهی کلاس، با موهای بلوند و هیکلی متناسب، او عاشق یکی از همکلاسیهایش به نام ساشا است.
ساشا: دختری زیبا، با موهای سیاه و چتری که دوست صمیمی کتی است.
کتی: دختری که لیام ( شخصیت اصلی داستان ) او را دوست دارد. مهربان است و موهای طلایی و بلند دارد. شاگرد اول کلاس بوده است.
تام: پسر قد بلندی که کمصحبت است، اما زیرک. پوستی تیره دارد. او مهارت خوبی در نقاشی دارد.
نینا: دختری با موهای سیاه که اغلب آنها را خرگوشی میبندد. زیرک است و تا نقشههایش را عملی نکند، دست نمیکشد.
جان: پسر درازی که دوست صمیمی لیام است. شلوغ است و زیاد خالی میبندد. زیاد هم اهل فکر کردن نیست.