
تعداد صفحات
نوع فایل
دختــری که بیست سال با عنوان اسی و پسر لات محل بزرگ شده و تنهاییهاش رو به دوش کشیده.
اما دست روزگار اون رو سر راه مردی قرار میده که مثل پتکی دختــر بودنش رو روی سرش آوار میکنه… دختری که بیست سال به اشتباه با جنسیت و شناسنامه و صدای کلفت پسرانه زندگی کرده و حالا با مرگ باورهاش روبرو میشه و…
مهمترین هدف من توی هر رمانم اول آموزش تشخیص درست و غلط بودن مسائل اطرافه آموزش مهارت طرز تفکر و زندگی بهتری داشتن و دوم واقع بین بودن و سوم چون رمان ژانر مذهبی داره باور درست مذهب و سخت نگرفتنش اونم زمانی که خیلی قشنگه…
آگاهی مخاطبین که اون چیزی که میبینیم و میشنویم دلیل بر درست بودنش نیست مذهب و اسلام اونجور که نشون میدن و سختش کردن نیست
آگاهی از این که هیچ آدمی کامل نیست و ممکنه اشتباهاتی رو بکنه غرور کاذب دلیل سقوط حتمی هر آدمیه
آگاهی از این که نقش و ارزش واقعی یک دختر یا جنس زن چیه و چطور باهاشون رفتار بشه
در آخر آگاهی از این که باید با خدا معامله کرد چون خدا اهل معاملهست و اگر شخصیت مرد رمانی خیلی خوبه دلیل نمیشه فقط توی رمان باشه فقط کافیه با خدا معامله کنید که اگر یکی از رفتاراتون خوب باشه یا بگید من از این به بعد دروغ نمیگم یا فلان کار زشت رو نمیکنم در عوض شریک زندگی خیلی خوبی نصیبم بشه حتما بهش میرسین…
اسی کسی که سالها صداش رو کلفتتر و زور بازوهاش رو بیشتر کرده تا مثل بقیه رفیقهاش سیکسپکدار بشه اما با اومدن سراج پسر دورهگرد مذهبی متوجه میشه که به جای سیکسپک باید روی دلبری و عشوههای دخترونهش حتی روی سایز سینه و باسنش کار کنه چون اون تنها کسی بود که فهمید سالها بدون این که خودش بدونه دختــره و به اشتبــاه پسرونه زندگی کرده!
اسی که بعدا اسمش آسنات میشه :
صداقت معصومیت و پشتکار و قدرت استقلالش
سراج:
خشکه مذهب نبودن و هر از گاهی شیطنت
حامی و تکیه گاه عالی
واقع بینی و استقلال بدون اتکا به ساپورت مالی والدینش