
#ازدواج_اجباری #عشق_خاص #پایان_خوش
تعداد صفحات
نوع فایل
مردی با سن کم بزرگ یه محله ی مشکوکه و دختر خبرنگاری که از دل جامعه می نویسه.
نشون دادن غیرت کُردها، و قوی بودن دختری که بی پشتوانه قوی قدم برمیداره، معنی واقعی زن.
قوی بودن زن ها در هر شرایطی و اینکه به تنهایی می تونن پشتوانه باشند، مهربونی مرد کرد در پس خشم و غیرتش.
داستان درست از جایی شروع میشه که شب عروسی موقع بدرقه عروس داماد با داخل آپارتمانشون، عروس تو تاریکی گم میشه و همون شب عروس کشته میشه.
از طرف دیگه دختر خبر نگاری که عاشق کارشه و از دل جامعه می نویسه، با دوستش واسه زندگی وارد یه محله ی جدید میشن، محله ای که از همون ابتدا مرموز به نظر میرسه، محله ای با شایعه ای که روح عروس مرده تو پارک محله جیغ میزنه، محله ای به طور مشکوک متوجه میشه بزرگ و ریش سفیدش یه مرد جوونه که کوچیک و بزرگ بهش احترام می ذارن. حالا پروای فضول می خواد ببینه تو این محله دقیقا چه خبره که…
بچه که به دنیا میاد پاکه، خیلی پاکه، کم کم بزرگ میشه و جون میگیره، می فهمه می شنوه و کم کم اخلاقش شکل می گیره، اما تا این جای داستان مشکلی نیست، اما همین آدما می تونن همون بچه ای که پاک و ساده به دنیا اومده به گند بکشونن، می تونن از عرش به فرش برسونن، می تونن گرگت کنن.
آره همیشه آدما گرگ به دنیا نمیان، باید تعلیم داد، باید بسوزونی تا بسازی، آدم بودن تو این دنیا سخت ترین کار ممکنه، نه تو خوبی نه من، باید طوفان به پا کنی تا آتش جون بگیره…
پروا : قوی و در عین حال دلربا.
آتش : بد دهن و ترسناک، کمی چشم چرون.
نهال : یه دوست خوب و همیشه نگران.
کیا : برادر از جنس برادر، از خودگذشتگی.
مجید : بی رحم و شیطون.