مرجع دانلود رمان و داستان کوتاه

چگونه با جزئیات بنویسیم؟

چگونه با جزئیات بنوسیم

جزئی‌نگاری در رمان
نقش جزئیات در نگارش رمان
رمان‌نویس باید بلد باشد به‌وسیله بازی کلمات به نگارش جزئیات بپردازد. چون رمان مثل فیلم نیست که بتوان به‌وسیله دوربین، صدا و تصویر همه وقایع ریز و درشت را به تصویر کشید. کلمات، تنها سلاح نویسنده هستند. باید با استفاده از این سلاح به خواننده کمک کرد تا همه‌چیز را ببیند، بشنود، حس کند و عکس‌العمل نشان دهد.
مثلا وقتی می‌خواهیید حالتی از شخصیت را توصیف کنید، اینگونه بنویسید: «چهره‌اش مثل دریای قبل از طوفان بود…»
شاید این سؤال برای‌ همه پیش بیاید که چگونه کلمات می‌توانند با تصویر رقابت کنند، در حالی که مخاطب خیلی راحت با دیدن یک تصویر یا یک پلان به مفهوم مد نظر می‌رسد.
اینجاست که باید بگوییم قدرت کلمات و مزیت آن‌ها نسبت به فیلم و تصاویر در تخیل انسان است. چون در فیلم مجبوریم آنگونه که فیلم‌ساز می‌خواهد ببینیم و تجسم می‌کنیم. اما وقتی رمان می‌خوانیم، تصویر مخصوص به خودمان را خلق می‌کنیم و این می‌تواند جذاب‌تر از دیدن هر فیلمی باشد!
به این ترتیب هر مخاطبی می‌تواند یک نسخه منحصربه‌فرد و مخصوص به خودش از داستان را داشته باشد. البته نگارش جزئیات همان‌ اندازه که می‌تواند جذابیت و سطح داستان را بالا ببرد، می‌تواند آن را کسل‌کننده هم کند. بنابراین باید حد تعادل را رعایت کنیم و این مسئله حاصل نمی‌شود جز با تمرین و مطالعه زیاد.

جزئی‌نگاری به‌وسیله «توصیف»
نویسنده برای ثبت جزئیات باید بتواند همه‌چیز را به‌خوبی توصیف کند. برای توصیف رویدادها و شخصیت‌ها می‌توان از دو عنصر تشبیه و استعاره کمک گرفت. البته استعاره نیز بر پایه تشبیه ساخته می‌شود؛ چون در هر دو بنا داریم دو چیز را با هم مقایسه کنیم.
تشبیه: پوستش همانند بلور می‌درخشد.
استعاره: پوستش بلوری است.
تشبیه‌ و استعاره‌ این قدرت را به نویسنده می‌دهند که چیزهایی را توصیف کند که ممکن است برای نوشتن آن‌ها چند خط و یا حتی چند صفحه سیاهه کردن نیاز باشد.
فلانی یک مار خوش‌خط و خالی هست که نگو . . .
مخاطب می‌داند که فلانی یک انسان است؛ اما ویژگی‌هایی دارد که شبیه به مار است؛ مثلا برخلاف ظاهر غلط‌اندازش ممکن است به‌شدت خطرناک، غیر قابل پیش‌بینی، غیر قابل اعتماد و … باشد. نویسنده می‌تواند تمامی این صفت‌ها را در چند خط توضیح دهد، اما استعاره و تشبیه به او این اجازه را می‌دهد که با چند کلمه مقصود را به خواننده منتقل کند.

چند تمرین ساده برای جزئی‌نگاری
از این تمرین‌ها برای جزئی‌نگاری بهره ببرید:

  • کمک گرفتن از حواس لامسه
    جزئی‌نگاری با جزئی‌نگری به‌دست می‌آید. این توانایی (جزئی‌نگری) به کمک تمامی حواس امکان‌پذیر است، نه صرفا حس بینایی. با اینکه بینایی، سهم زیادی از ارتباط ما با محیط اطراف‌مان دارد، اما یک نویسنده با توجه کردن به حواس شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه است که می‌تواند جزئی‌نگاری قهار شود.
    برای تمرین هم که شده گاهی چشمان خود را ببندید و اجازه دهید صدای بچه‌های در حال بازی، بوی نم زمین باران‌خورده و طعم یک خوراکی جدید را با دقت بیشتری تجربه کنید.
  • دنبال کردن نویسنده‌های این سبک
    سبک نوشتن بعضی از نویسنده‌ها حسابی می‌تواند شما را در این مسیر کمک کند. برخی عادت دارند نوشته‌های خود را با جزئیات زیاد بنویسند. حتی اگر به این مدل نویسنده‌ها علاقه ندارید، آثار آن‌ها را غنیمت بشمارید و برای تمرین جزئی‌نگاری از آن‌ها الهام بگیرید.
  • ریز شدن در خاطرات خود
    خاطرات شخصی می‌تواند یکی از بهترین منابع برای نویسنده باشد. اما نه‌ به‌صورت کلی؛ بلکه یادآوری دقیق و با آب و تاب آن‌ها می‌تواند بهترین تمرین برای نوشتنِ با جرئیات باشد.
    مثلا اگر می‌خواهید خاطره اعتراض‌تان به مأمور شهرداری برای جمع‌آوری دست‌فروشان در فلان خیابان را بنویسید، روایت این ماجرا به‌تنهایی جذابیت ندارد، مگر آنکه اشاره کنید به چه دلیلی از آن خیابان گذر می‌کردید؟ چه حسی در شما به‌وجود آمد که نتوانستید تحمل کنید؟ نحوه برخورد مأمور با شما؟ نحوه برخورد او با دست‌فروشان؟ توصیف دقیق مأمور و تجهیزاتی که از آن استفاده می‌کرد، باز شدن پای پلیس به ماجرا، پچ‌پچ مردم جمع‌شده و حمایت آن‌ها از اقدام شما و … می‌تواند همین ماجرای ساده را به‌شدت دراماتیک کند.
  • تصور یک دوست فرضی
    تصور کنید موجودی فرازمینی با شما دوست شده که هیچ آشنایی با زندگی انسان در زمین ندارد. در این صورت شما باید تک‌‌تک اشیاء، اتفاقات، خلقیات انسان‌ها، مصنوعات ساخته شده به دست بشر و … را برای او توضیح بدهید. در ذهن خود با او بیرون بروید، قدم بزنید و لحظه‌ به لحظه را توضیح بدهید.
    حتی گاهی برای او نامه بنویسید و یک شی، یک رخداد و یا هر چیز دیگری را برایش توضیح بدهید. این تمرین به شما کمک می‌کند هیچ پدیده‌ای را در اطراف خود بدیهی تلقی نکنید. اگر به این صورت به اطراف خود بنگرید، ذهن شما خودبه‌خود جزئی‌نگر و قلم شما جزئی‌نگار خواهد بود.
  • از خودتان فاصله بگیرید
    برای مدتی از بیرون به خودتان نگاه کنید. این‌گونه هم تحلیل بهتری از شخصیت خود خواهید داشت و هم بهتر می‌توانید بنویسید. به‌جای من «او» باشید و احوالات روزمره‌تان را با سوم شخص مفرد بنویسید. با این روش بدون سانسور و با جسارت بیشتری قلم می‌زنید و شامه جزئی‌نگری شما نیز بهتر کار خواهد کرد.
  • کنجکاوی
    از پس هیچ اتفاقی ساده گذر نکنید و ته هر ماجرایی را در بیاورید! مثلا اگر برادرتان تلفنی با کسی دعوا می‌کند، سعی کنید بفهمید با چه کسی دعوا می‌کند، سر چه جریانی دعوا می‌کند و …
    هرگاه نتوانستید پازل کنجکاوی را تکمیل کنید از تخیل‌تان کمک بگیرید و ادامه قصه را خودتان بچینید. البته در این تمرین کمی باید زرنگ باشید تا به شما برچسب فضول بودن نزنند! اما اگر هم زدند، ارزشش را دارد؛ چون با این کار روحیه جزئی‌نگری خود را تقویت می‌کنید.

شاید به این موارد هم علاقمند باشید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید